شناسه: 351966

وصیت نامه شهید علی اکبر دره شیری

بنام الله پاسدار حرمت خون شهیدان . با درود و سلام به رهبر کبیر انقلاب اسلامی
ایران حضرت آیت الله العظمی الامام خمینی و با سلام به شهدای اسلام از هابیل
تا حسین (ع) و از حسین (ع) تا شهدای انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی عراق بر
جمهوری اسلامی ایران و با آرزوی طول عمر برای امام عزیز و ادامه انقلاب اسلامی تا ظهور امام زمان (عج) و پیروزی نهایی برای رزمندگان اسلام برکفر جهانی و با سلام بر شما ملت شهیدپرور ایران . اینجانب علی اکبر دره شیری فرزند محمد دارای شناسنامه شماره 3 متولد 1341 صادره از حوزه یزد وصیتنامه خود را شروع می کنم . و ای پدر و مادر از دور خدمت شما سلام عرض می کنم و از اینکه نتوانستم فرزند شایسته برای شما باشم ببخشید و امیدوارم که این زحمتهای شبانه روزی که بر من کردید را حلال کنید و مرا ببخشید تا شاید خداوند هم برمن ببخشد و ای خواهر و برادرانم از دور برای شما عرض ادب می کنم و انشاءالله که شما به بزرگی خودتان این برادر حقیر را ببخشید . و ای پدر و مادرم از اینکه توانسته اید در محضر خداوند متعال از اینکه این امانت الهی را به صاحب اصلی اش برگردانید سربلند و اجرعظیم داشته باشید .  از خداوند سپاسگزار باشید و دعای امام عزیز را فراموش نکنید و امام را تنها نگذارید و دعوت او را لبیک گویید و از خداوند بخواهید که تا ظهور حضرت مهدی (عج) عمر امام را بلند کند و انقلاب اسلامی را به انقلاب حضرت مهدی (عج) متصل کند و هرگز شهدای راه حق را مرده نپندارید ، بلکه زنده و همیشه شاهد و آگاه هستند و لحظه ای برای فرزند خود گریه نکنید زیرا من راهی را پیموده ام که در پیشگاه خداوند سربلند می باشم و از گرفتن هرگونه مجلس عزا جلوگیری و خودداری کنید و اگر خواستید مجلسی بگیرید به یاد سرور شهیدان و به یاد علی اکبر سید الشهداء بگیرید و ای مادر فقط با لیلا هم ناله بشو و دیگر از تمام قومان و خویشان و همسایگان برایم طلب مغفرت کنید و از تمامی شما عزیزان میخواهم که هرگونه بدی و زشتی را که از من دیده اید فقط بخاطر علی اکبر سید الشهدا (ع) ببخشید و من از اینکه توانسته ام این جان ناقابل خود را فدای اسلام کنم افتخار می کنم چون در روز قیامت در صف جوانان بنی هاشم و عباس و قاسم و علی اکبر می باشم و برای شما هم امیدوارم که افتخاری باشد به بزرگی ابدیت خصوصاً تو ای پدر و مادر عزیزم چون در نزد خداوند سربلند و پیروز می باشید و به جای عزاداری مجالس شادی و بجای پرچم سیاه به درب خانه پرچم سبزی بزنید زیرا برای شهید عزاداری معنی ندارد و گریه کردن شما موجب شادی دشمنان اسلام و قرآن می شود . و ای برادرانم از اینکه مدتی در یزد مزاحم کار و زندگی شما بودم طلب عفو می کنم و امیدوارم که این زحمتها را بر من حلال کنید .امیدوارم خداوند به شماها توفیق ادامه راه شهدا عنایت کند و رسالت خون شهدا را بردوش بگیرید و هرچه شما کردید پدر و مادر پیرم را فراموش نکنید و هرکاری که دارند برایشان انجام دهید و آنها را به حساب بنده بگذارید . انشاء الله که در روز قیامت جبران آن را خواهم کرد و دیگر اینکه می خواستم که در کنار گلزار شهدای یزد بخاک بسپارید ولی هرگونه که شما صلاح میدانید اشکالی ندارد و ازاینکه در پیشگاه خداوند شرمنده نباشم . سفارشی دارم که امیدوارم انجام دهید از موجودی اینجانب حدود دوسال نماز قضا برایم بخوانید و روزه پنجسال را هم برایم بگیرید و هرکس که از من ادعای طلب کرد به او بپردازید و این نکته مهم به خدمت شما عرضه میدارم پس از شهید شدنم از شما میخواهم که مرا که در تابوت میگذارید بر روی آن پارچه سیاه نکشید که مردم بدانندکه عمرم را در سیاه چالها نگذرانده ام و چشمهای مرا باز بگذارید تا مردم بدانند که کورکورانه از این راه نرفته ام و دستهای مرا باز بگذارید تا دنیا دوستان بدانند که من چیزی را با خودم به آن دنیا نمی برم و یک تکه یخی را برروی سینه ام بگذارید تا بجای مادرم برایم اشک بریزد ، زیرا  گریه کردن مادرم باعث شادی دشمنان اسلام میشود .

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه