وصیت نامه شهید محمدرضا بنایی خلیل آباد
با نام الله و با نام پیامبر اکرم (ص) و با نام علی ابن ابیطالب (ع) و یازده فرزند گرامیش و دورد به رهبر بزرگوار و بی مانند امام امت وپناه مستضعفان حضرت امام خمینی ارواحنا له الفداء و سلام بر شهیدان از هابیل تا حضرت علی (ع) در محراب مسجد تا امام حسن (ع) که توسط زهر در خانه و آقا حسین (ع) در صحرای کربلا و شهیدان حوزه علمیه قم و شهیدان میدان ژاله و شهیدان هفت تیر و شهیدان محراب و شهدای دفتر نخست وزیری و شهدای صحرای کربلای خوزستان و شهدای غرب و شهدایی چون مطهری ، مفتح و غیره . سپاس خداوند بزرگ و کریم که به ما راه راست و صراط مستقیم عطا کرد و نعمتهایش را به من ارزانی داد.سر تسلیم در برابرش فرود می بریم . و دورد و سلام بر شهیدان گلگون کفن زندگان جاوید که خون جوشان آنها هر لحظه ای افتخاری تازه می آفریند و درود فراوان بر اسیران اسلام دلیرانی که در عین اسارت زهره دشمنان را شکافته و مایه رهایی و آزادی اسلام شده است . سلام و ثنا بر همه رزمندگان کفر ستیز که چون کوه سر بر افراخته و چون طوفان به پیش تاخته و برقش از چشم دشمنان مکار میگیرند . به فرمان امام اسلحه بردوش میگیریم و تا آخرین قطره خونم از اسلام عزیز دفاع میکنم ، میروم تا درخت اسلام را بار دیگر با برادرانم با خونهایمان آبیاری کنیم و به کافران بعثی و ضد خلقیها و منافقین کوردل بفهمانم که دینم اسلام و کتابم قرآن معلمم حسین (ع) رهبرم خمینی و هدفم زنده نگهداشتن اسلام و آرمان شهادت است . اینجانب محمد رضا بنایی خلیل آبادی فرزند محمد بنا به وظیفه شرعی وصیتنامه خود را نوشتم و با آغوش باز به استقبال شهادت میروم . زیرا که شهادت دعوتی است به تمام هدایت شدگان در راه خدا و امروز تاریخ صدر اسلام تکرار می شود . امروز روزی است که به سادگی میتوان حق را از باطل تشخیص داد . و روزی است که تمام ابرقدرتها چهره پلید خود را به نمایش گذاشته اند و شکر خدا که به ما انقلاب اسلامی عطا نمود . که یک نعمتش برقراری حکومت جمهوری اسلامی و نعمت دیگرش رهبری امام امت وحدت و برابری است . پدر و مادرم با این که در مدت عمرم جز زحمت برای شما کار دیگری انجام نداده ام و شایسته آن نبودم که زحمتهایتان را جبران کنم امیدوارم به روح بزرگتان بنده حقیر را مورد عفو قرار دهید . اگر در اثر کم عقلی گاهی وقتها شما را ناراحت کردم مرا عفو کنید تا خدا نیز از من راضی و خشنود گردد برادران وخواهرانم امیدوارم که از حسین زمان خمینی بت شکن آن طورکه شایسته وی میباشد قدردانی نموده و او را یاری نمائید از او یاری نمودن از حسین است و از خمینی اطاعت نمائید . زیرا که همانا ولی فقیه عصرمان و نایب بر حق امام زمان (عج) میباشد . از شما میخواهم که تقوا پیشه کنید و خود را در راه تعالیم اسلام وفق داده و از هوای نفسانی و زندگی مادی دوری نمائید . مسئله دیگری با شما برادران هم عقیده خود مبادا یک لحظه از فکر اسلام خارج شوید که در امر اجرای مسائل آن کوتاهی نکنید زیرا که اسلام از ابتدا تاکنون به خون احتیاج دارد و خود شاهدید که چه خونهایی به پایش ریخته شده است از خون رسول خدا (ص) و حضرت علی (ع) و امام حسین (ع) گرفته تا عصر ما که از بهشتی و رجائی و باهنر و مدنی و جائی برای ما باقی نگذارده است در اینجا فکرکنید که در صورت ریخته شدن خون ما چه مقامی می تواند داشته باشد . و مطلبی دیگری به شما امت حزب الله میگوئیم هوشیار باشید از نیرنگ و خدعه منافقین و با زیرکی تمام اعمال آنها را خنثی کنید و قدرت رشد به آنها ندهید . همانطور که تا حالا این چنین بوده است . اگر خدای نکرده در صورت میدان دادن به آنها موجب میشود که استعمار از در دیگری وارد شده و به اسلام صدمه وارد آورد و بر شما است که از نقشه شیطانی آنها جلوگیری کنید و با کمال قدرت درهم بکوبید . من از شما پدر و مادر و خواهر و برادر و همسرم و دیگر اقوام و آشنایان حلا لیت می طلبم و امیدوارم مرا ببخشید و از شهادت من ناراحت نباشید و گریه و زاری نکنید بلکه باید افتخار کنید که چنین فرزندانی دارید که شهادت در راه خدا را انتخاب کردند . خداوند این قربانی را از شما قبول کند انشاء الله . و این سربلندی شما در جامعه و پیش خداوند خواهد بود که در این انقلاب سهمی داشته باشید . پدرجان جنازه مرا در حسینیه ابوالفضل عیش آباد پهلوی قبر شهداء دفن نمائید . وقتی به یاد من می افتید و بر سر مزارم می آئید زینب (س) را به یاد بیاورید و جانبازی امام حسین (ع) و فرزندانش . شما مادرم و همسرم و خواهرم باید از زینب (س) و فاطمه زهرا (س) الگو و سرمشق بگیرید و راه زینب (س) را انتخاب کنید . برای حسین (ع) و یارانش و برای جوان هیجده ساله اش علی اکبر و جوان سیزده ساله امام حسن (ع) و به یاد فرق شکافته امیرالمومنین علیه السلام گریه کنید.از روحانیون تقاضا میشود بیشتر به خانواده شهدا سر بزنند آنها را با مسائل معنوی و مذهبی آگاه سازنند و از خانواده محترم شهداء میخواهم که صبر و استقامت داشته باشند و همیشه به یاد خداوند باشند که خداوند یاور آنها است . و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون . گمان مبرید کسانی که در راه خدا کشته شده اند مرده اند بلکه زنده اند و نزد خدایشان روزی میخورند . در آخر چند کلمه دعا میکنم انشاء الله خداوند از درگاه خودش قبول بفرماید . پروردگارا رهبرکبیر انقلاب اسلامی را ازگزند حوادث روزگار محفوظ بدار و تا ظهورحضرت مهدی(عج)برای مسلمین نگهدار پروردگارا امام زمان ما را برسان و از ما راضی و خشنود بگردان خداوندا ما را هدایت کن تا در راه خودت قدم برداریم و از گناهان گذشته ما درگذر و ما را عاقبت بخیر بفرما . پروردگارا ما را جزء شهداء کربلا قرار بده . پروردگارا دعاهای ما را مستجاب بگردان . پدرجان دارائی من یک خانه نیمه ساز میباشد که حدود مبلغ 160هزار تومان آن بدهکار میباشم که طبق قانون شرعی عمل نمائید . و مقداری اثاثیه منزل دارم هرچه شما کردید اطفال صغیرم مهدیه و مرضیه . ضمناً پدرجان اگر کتابهای من مورد استفاده اخویها میباشد بردارید و بقیه آن را در کتابخانه که در معرض عموم است قرار دهید . ای مادران و پدران عزیز مبادا از آمدن فرزندانتان در جبهه ها جلوگیری کنید که فردا در محضر خداوند متعال بتوانیم جوابگوی حضرت زینب (س) باشید که تحمل هفتاد و دو شهید را نمود . سلام مرا به رهبر عزیزم برسانید و بگوئید تا آخرین قطره خونم سنگر اسلام را ترک نمی کنم و از خداوند متعال خواهانم که در تمام عاشوراها و کربلاهای حسینی همراه باشم و سنگر را خالی نکنم تا همه احکام اسلام در زیر پرچم اسلامی امام زمان (عج) به اجرا در آید . مسئله دیگری که می خواهم بگوئیم ابوی جان حدود یکماه و نیم نماز قضا و یکماه روزه قضا برایم بگیرید . و سال شرعی که از برج آذر سال 1362 به این طرف تمام شده است .
ثبت دیدگاه