وصیت نامه شهید احمد برازجانی
با درود بیکران به امام زمان (عج) و نائب بر حقش و با درود بر روران پر فتوح شهیدان راه حق و حقیقت این شهیدان زنده و این شمعهای محفل عالم بشریت و با درود و سلام به تمام اسیران و جانبازان انقلاب و با درود های بیکران به امت امام که بار گران انقلاب بر دوش آنهاست . اینجانب حقیر گرچه لیاقت نوشتن وصیتنامه ندارم ولی بعنوان بر طرف کردن تکلیف از گردن خویش چند کلامی به نگارش در می آورم . هر رزمنده معمولاً اول وصیت خود را با خطاب به مردم شروع می کند و سفارش من به مردم این است هان ای مومنین راه وصال شهیدان ، شما بار سنگینی بر دوش دارید و آن بار ثقیل همان حفاظت از اسلام و امام است همان اسلامی که بیش از چهارده قرن به حالت رکود پیش میرفت تا اینکه با رهبری امام امت و پشتیبانی شما مردم حزب الله این درخت پژمرده اسلام را پس از چهارده قرن با خون رگهای خود آبیاری کردید و با نثار بهترین افراد این امت که از فرزندان و اقوام شما بودند فدای این درخت کردید و امروز در این ایام است که باید با چنگ و دندان از این درخت محافظت کنید . و وای بر شما اگر لحظه ای غافل شوید و منافقین کوردل و از خدا بیخبر در شما رخنه کنند و ریشه این درخت را قطع کنند . ای مردم هر چه کردید و اطاعت و پیروی از پیر جماران و قلب تپنده امت و سالار مومنین جهان و اسوه تاریخ زمان و ابراهیم بت شکن قرن ، مردم قدر این رهبر مسلمین جهان را بدانید اگر رهبری و وحدت شما نبود این اسلام نوپای دوباره جان نمی گرفت . پس چرا فلسطین ، چرا افغانستان ، چرا لبنان به پیروزی نهایی نمی رسند . چون رهبری قاطع و جدی ندارند پس قدر این رهبر را بدانید و از او پیروی و اطاعت کنید . هان ای مردم شما فکر نکنید ما بوسیله سلاحها و جنگ افزارهای خود تا به حال پیروز شده ایم نه این نیست تنها عامل پیروزی قدرت توانای خداوند منان است که بر این امت منت نهاد و ما را چنین سرافراز از میدان پیروز و روسفید در آورده است . پس ای مردم هرچه شما کردید و این نماز جمعه ، که واقعاً صحنه ای است که دشمن به عزا نشانده و مشت گره گرده ای است در دهان آمریکا و تمام مستکبرین عالم پس باید نماز جمعه هرچه فشرده تر شود تا منافقین و دشمنان نتوانند در صفهای شما رخنه کنند و ضربه بزنند و هرچه می توانید معنویات خود را بالا ببرید که با همین معنویات رزمندگان اسلام است که فتوحات بزرگی نصیب ما شده است ای مردم هرچه کردید و اتحاد خود را حفظ کنید و همین متحد بودن شماست دشمنان دون را از پای در آورده است مقام اتحاد چنان است که خداوند صریحاً در قرآن میفرماید : واعتصموا بحبل الله جمعیاً و لا تفرقوا . هان ای مردم سفارش آخر من این که جنگ را سر لوحه تمام کارهایتان قرار دهید و این جبهه ها را خالی نگذارید و همیشه صحنه های نبرد را گرم نگهدارید و روزی برسد که واقعه این همه تلخیهایی که مسلمین در طول تاریخ متحمل شده اند تکرار نشود پس جبهه ها را خالی نگذارید که دشمن دون نفسهای آخر خود را میکشد و به هر دری رو آورده است و آن عده ای که مستقیماً نمی توانند در میادین جنگ شرکت کنند با کمک کردن به نبرد و گرم نگهداشتن پشت جبهه ها آمادگی خود را به رزمندگان اسلام برسانند . و تو ای مادر که همنشین من در تنهایی و دلگرمی من در ناامیدی و روح بخش من در ناملایمات زندگی و آرامش دهنده من در سختیها و شریک من در خوشیها و ناراحتهایی زندگی و پستی و بلندیهای زندگی دنیوی وبا راهنمایی شما بوسیله لبخند خود در کارهای خوب و صالح و با نصیحت کردنهای شما در دوری از کارهای ناشایست و حرام . و ای کسی که شبهای دراز را به صبح رساندی بخاطر اینکه فرزندت در آرامش باشد و مهد او را تکان می دادی که فرزندت خواب خوش و خرمی را بگذارند و این سختیها را تحمل کردی تا شاید روزی فرزندت بتواند در آینده دست شما را بگیرد و عصای زیر دست شما باشد . افسوس که نتوانستم این همه زحمات فراوانی که برایم کشیدی جبران کنم و خودم از خود شرم دارم چون واقعاً ایام زحمات شما را درک نکردم و آن طوری که شایان یک مادر باشد واقعاً خدمت نکردم . مادرجان اگر چه شما روز شماری میکنی که عروسی فرزندت را تماشا کنی ولی شهادت خود یک حجله دامادی است که جوانان ایران بجای حجله عروسی بجان میخرند و شما ناراحت مباش و حجله شهادت فرزندت را تزئین کن و خوشحال باش که فرزندت چنین حجله ای را انتخاب کرده است و آفرین بر تو ای مادر که زینب گونه عمل کردی و توانستی چنین فرزندی تربیت کنی و این امانت الهی را به بهترین درجه برسانی و او را تحویل صاحب خود بدهید و از این راه بهشت را تضمین کردید چون پیامبر فرموده بهشت زیر پای مادران است . ای مادر اگر شهادت نصیب فرزندت شد گرچه سخت است ولی با پایداری این سختی برطرف می شود و خداوند میفرماید : ان الله مع الصابرین و من به شما سفارش نمی کنم در داغ فرزندت گریه نکنی گریه کن ولی اگر میخواهی گریه کنی به مصائب اهل بیت و سرور شهیدان اشک بریز و از این راه عقده دل خود را خالی کن چون من لیاقت گریه یک مادر دلسوز مثل شما که بهترین خوشی زندگی خود را صرف تربیت من کرده است ندارم . و تو ای خواهر میخواهم برای من خواهری زینب گونه باشی و همان کارهای را انجام دهی که زینب انجام می داد خواهرم سیاهی حجاب تو کوبنده تر از سرخی خون من است پس در حفظ حجاب خود کوشا باش و عفت خود را با سیاهی چادرت برقرار کن . باری خواهر جان فرزندانت را چنان تربیت کن که اکبر گونه ببار آیند و بتوانند در فردای نه چندان دور به این ملت و جامعه خدمت کنند و فردی مفید واقع شوند . و تو ای برادر گرچه لایق سفارش به شما نیستم ولی من باب تذکر هرچه کردی و اطاعت از رهبری و خدمت به جامعه و از یاد نبر و بدان که کوچکترین کاری که انجام میدهی در نزد خداوند ثبت می ماند و در روزی نه چندان دور بدرد انسان می خورد و همیشه خدا را در نظر داشته باش و هر کاری که می خواهی انجام دهی یک آن فکر کن و بعد انجام بده و از دستورات مادرم سرپیچی نکنید و هرچه کردید و این مادرم را نگهدارید چون در آخر پیری متکا و عصای زیر دست او شما هستید . در پایان متذکر می شوم که مقداری پول دارم که اول خمس آن را بپردازید و بعد در هر راهی که شما می دانید صرف کنید و مقداری کتاب در کتابخانه ام دارم که هر چند تای آنها را لازم دارید بردارید و بقیه را به کتابخانه مرکز تربیت معلم شهید پاکنژاد آنجا که درس می خواندم تحویل دهید . من نه از کسی پولی طلب دارم و نه بدهکار هستم و از این بابت خیالم راحت هست ولی مادر تا آنجا که می دانم روزه قضا ندارم ولی نماز قضا فراوان دارم که بر اثر سهل انگاری خودم بوده است اگر خود توانستید کسی دیگر پیا کنید تا نمازهای قضای من را بخواند . در آخر از همه آشنایان ، دوستان و همسایگان حلالیت میطلبم و من از همه آنها راضی هستم و اگر به کسی کوتاهی کرده ام و یا حرفی زده ام که ناراحت شده اند معذرت میخواهم . راستی جنازه ام را هرکجا که صلاح میدانید دفن کنید که بعداً در زحمت نیفتید . راستی از طرف من به عمویم نعمت الله تسلیت عرض کنید به خاطر شهادت فرزندش و او را به صبر و پایداری دعوت میکنم .
ثبت دیدگاه