وصیت نامه شهید عبدالحسین ابوالحسنی چهارپرگا
بسم ا... الرحمن الرحیم
ان ا... یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفاً کانهم بنیانٌ مرصوص
بدرستیکه خدا گرامی می دارد کسانی را که در راه خدا جهاد می کنند و مانند سدی فولادی می باشند
سلام بر امیرمؤمنان و یازده فرزندش ، سلام و درود بر امام زمان(عج)و نائب بر حقش خمینی کبیر وبا سلام به ارواح مطهر تمامی شهدای اسلام.
اینجانب عبدالحسین ابوالحسنی فرزند علی وصیتنامه خود را شروع می کنم .
ابتدا سخنی دارم با پدر و مادر عزیز و مهربانم از اینکه نتوانستم زحماتی که شما برای من کشیده اید جبران کنم از شما عاجزانه می خواهم که بخاطر خدا مرا ببخشید و از اینکه دیگر شما را نمی بینم ناراحت نباشید بلکه شاد باشید که امانتی را که از خدا گرفته بودید توانستید به او تقدیم کنیدو شما این را بدانید که من به آرزوی خودم که همان شهادت در راه خدا بود رسیدم و دیگر آرزویی ندارم .
و تو ای مادرم و خواهرم : از شما می خواهم که در فقدان من گریه نکنید و همیشه صبور باشید.
و ای همسرم : از تو می خواهم که از فرزندم که تنها یادگار من است خوب مواظبت کنی و او را فردی لایق برای جامعه واسلام بار بیاوری از شما ای ملت شهید پرور و ای دوستان و همسنگرانم از شما می خواهم که اسلحه مرا بردارید سنگر مرا که همان اسلام است را پر کنید و جبهه ها را خالی نکنید.
وشما ای مادران: مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیری کنید که فردا در محضر خدا نمی توانید جواب زینب رابدهید که تحمل 72 شهید را نمود و اما اگر فیض شهادت نصیبم شد آنانکه پیرو خط امام نیستند و به ولایت او اعتقاد ندارند بر من نگریند و بر جنازه من حاضر نشوند اما باشد که دماء شهدا آنان را نیز مشمول سازد و به رحمت الهی نزدیک سازد ود رآخر کلیه کسانی که مرا میشناسند به خاطر خدا مرا ببخشند. 30/1/1363 عبدالحسین ابوالحسنی
ثبت دیدگاه