شناسه: 353017

وصیت نامه شهید محمدحسین حیدری دهویی

بسم الله الرحمن الرحیم      به نام خداوند بخشنده مهربان     
ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون (آل عمران 169)
گمان مبرید کسانی که در راه خدا کشته میشوند مرده اند بلکه آنان زنده اند ونزد پروردگارشان روزی میخورند .
درود بر حسین ابن علی یکه تاز میدان جهاد و شهادت و اسوه شهامت و چون پروانه شجاعت . و  سلام بر یاران صدیقی که چون پروانه به دور شمع گردد چنین جمع شده اند و شجاعانه سوختند و با درود فراوان به رهبر کبیر انقلاب حضرت آیت الله العظمی امام خمینی و درود بر تمام شهیدان راه حق و آزادی . من کم کم احساس می کنم که می‌توانم شاهد زیبایی شهادت را درآغوش بگیرم و تا ابد از خود جدا نکنم و این شهادت من برای خدمت به اسلام و مسلمین است و به زودی نصیبم خواهد شد ولی آیا کشته شدن مرا می توان شهادت نامید . خدایا ناامید نیستم  من در خود به هیچ وجه لیاقت شهادت را نمی بینم  اما می دانم  که خداوند توبه پذیر است . این مردم چقدر دورند از حقیقت .کسانیکه دین را سپر جانشان ساختند ودیگر این روح طغیان گر اجازه نمی دهد که در دنیای لبریز از ظلم بمانم و دیگر نمی توانم به خودم اجازه دهم که در این دنیا بمانم . این دل و روح وجان من پرپر کنان است و مانند تشنه ای است که به آب احتیاج دارد و یا مانند گرسنه ای است که خودرا به هر درو پیکری می زند تا نانی به دست آورد و این را نیز بگویم این عشقی که در روح من به وجود آ مده  بالاتر از همه  چیزهاست . عشقی در وجودم هست که این وجودم را می سوزاند و هر روز بیشتر و بیشتر و دیگر نمی توانم طاقت بیاورم و دل به دریای عشق الهی  می زنم و خود را فدای عشق الهی می کنم و از قول من به دوستان و آشنایان من سلام برسانید . بد نیست که مسجد را خالی نگذارید ولی پدر و مادر عزیز من در زندگی شما را خیلی ناراحت کردم و اکنون که عازم جبهه هستم فهمیده ام و اگر من شهید شدم گریه نکنید که باعث شادی دشمن می شود و من برای همیشه از شما جدا می شوم وتازه اول زندگی تازه را شروع می کنم و تو ای خواهر باید زینب وار به صدای امام لبیک گفته و به دستورات قرآن عمل کنید . مادر جان برادرم را در راه من پرورش دهید و نگذارید اسلحه‌ی من بر زمین  بیافتد سنگرم خالی بماند  پس برادرانم را بفرستید تا اسلحه را که هنوز سرد نشده است  بر دوش بگیرند و به سوی قلب دشمن روی کنند و شما  ای خواهر خیلی خیلی مرا ببخشید که بسیار مزاحم شما شده ام و شما را  اذیت کرده ام  و من را در کنار حسین توکلی به خاک بسپارید چون که همیشه با هم بودیم و می خواهم باز هم دو باره پیش هم برویم و از نزدیک یکدیگر را ملاقات کنیم و چشمانم را باز گذارید تا منافقان بفهمند که من کورکورانه این راه را انتخاب نکرده ام و دستها یم را از تابوت بیرون بگذارید تا مردم بفهمند که چیزی با خود از دنیا نمی برم و در همین جا از شما خدا حافظی می کنم .  
                                                                                                       والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته                                                                                       درحالی که عازم خط مقدم بودم این وصیتنامه را نوشتم .                                                             وصیت نامه ی محمد حیدری   10/6/1361

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه