وصیت نامه شهید محمدرضا پورسلطانی بافقی
بسم الله الرحمن الرحیم
متن وصیت نامه پاسدار شهید محمدرضا پور سلطانی
اینجانب محمدرضا پور سلطانی دارنده شناسنامه 130 صادر بافق
زیانکارترین مردم آنهاهستند که عمرشان را در راه حیات دنیای فانی تباه کردند و به خیال باطل پنداشتند نیکو کاری می کنند انسان که خدا را شناخت او میشود و انسانی که عاشق شد پلیدها را از خود میراند تا اینکه خشنود از نعمتهای خدا پیش خدا میرود و رستگار میشود من برای پدر گرامیم و مادر مهربانم و هسمر محترم و فرزند عزیزم و برادر و خواهر عزیزم و فامیلهای اسلامی و خوبم از خدای بزرگ صبر و شکیبایی مسئلت مینمایم و هیچ پدر و مادری نباید از اینکه فرزند خود را در راه اسلام و در راه خدا داده ناراحت باشد چون پیامبران و امامان و پیشوایان مذهبی ما مسلمانان همه چیز خود را در راه خدا دادند امام حسین (ع) بهترین عزیزانش و فرزند شش ماه خود را از دست داده است و هیچ ناراحت نشد ما و شما باید درس بگیریم و به دیگران بیاموزیم و شما از اینکه فرزند خود را در راه خدا واسلام داده اید ناراحت نباشید بایدخوشحال باشید و با خدای بخشنده و مهربان اینطور سخن بگوید که خدایا یک فرزند در راه تو قابل ندارد فرزندانم را و نیز خودم اگرتو بخواهی در راه تو میدهم و این هدیه ناقابل را از من بپذیرکه از حسن و دیگر ائمه خدا بالاتر نیستم انسانیکه خود را شناخت یا اسلام یا خدا راشناخت همه کارهای صالح را یک وظیفه میداند من منتی بر خدا ندارم و شما هم ندارد این وظیفه است و همه مامسئول هستیم در راه خدا با جان و مال وزبان جهاد کنیم و هر کسی این کار را نکند خلافکار است و مجازات می شود مادر مهربانم و پدر گرامیم و همسر محترم و فرزند عزیزم و برادر و خواهر عزیزم فامیلها و آشناهای خوبم من با چشمی باز و اراده ای راسخ و با شادی و هیجان خاصی به طرف جهاد علیه کفر رفتم تا شکر نعمتهای خدا را به جا آ ورم شاید رستگار شوم ما همه از اویم و به سوی او باز خواهیم گشت شماباید از امام تبعیت کنید هر چه امام دام ظله عالی فرمودند باید عمل کنید وبه سخنان امام گوش دهید و عمل کنید تا رستگار شوید زیرا خدا در هر دوره ای راهنمایی برای هدایت و ارشاد مردم فرستاده که آنرا راهنما جهت خدابود و در این دوره امام حجت خداست امام ما را از تاریکی و ظلمت به طرف روشنائی هدایت کرد امام خمینی همه کسانی که به طرف فطرت طاغوتی و بیگانه رفته بودند با گرایش بیشتر داشتند به طرف فطرت خدایی خویش برگردنیده و علیه طاغوت استعمار و استعمار بسیج کرده اند و از همسر محترم میخواهم فرزندانم را طوری تربیت کند که پیروز امام حسین (ع) باشند و همان راه امام حسین (ع) ادامه دهند دوست حق و دشمن باطل باشند
و این دنیا برای افرادی مثل من زندان است و آن دنیا آزادی و زندگانی است آنهایی که مخالف امام و روحانیون مبارز و متعهد و مخالف جمهوری اسلامی هستند نباید زیر تابوتم را بگیرند و نباید روی قبر من بیایند ندانم که ناخوش کدام است یا خوش کدام است آنکه بر ما خدا می پسندد
جناده ابن حارث سلمانی همراه همسر فرزند خود به کاروان حسین (ع) پیوسته بود در سرزمین کربلا شهید شد پس از شهادت جناده همسر جوانش از فرزند خود به نام عمرو خواست حسین را یاری کند عمرو به پیشگاه حسین (ع) شرف یاب شد اجازه رفتن به میدان جنگ خواست حسین (ع) فرمود پدر ؟ این جودن مرده است مادر این جوان مایل به رفتن . عمرو به صف دشمن تاخت و دیوانه جنگید تا کشته شد کوفیان سر او را از بدن جدا کرده به سوی سپاه اما حسین (ع) انداختن مادر این سر بریده را به آغوش کشید و گفت آفرین بر تو ای پسرم و آنگاه عمود خیمه را برداشت به مبارزه دشمن پرداخت و ابیات را به عنوان جز خواندن این سرو من پیر زن فرتوت و ناتوان و از کار افتاده ای بیش نیستم ای دشمنان خدا برای یاری فرزندان گرامی فاطمه شما را با ضربتهای سخت خود از پای در می آورم
این زن قهرمان 2 نفر از دشمن را به قتل رساند آنگاه امام حسین او را به خیمه برگردانید و در حق وی دعای خیر کرد
ای مادر مهربانم و همسر محترمم تو این چنین باش تافردای قیامت پیش فاطمه ای زهرا خجلت زده نباشی و ای پدر گرامیم و مادر مهربانم و همسر محترمم اگر خدای مهربان به من لطف عنایت کرد و شهادت در راه خودش را نصیبم کرد خواهش میکنم شما گریه نکنید و صبر کنید تا اجر خود را از دست ندهید زیرا گریه شما خوشحال می شود بلکه این شعار که شعار همیشگی من بوده بدهید
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی علیه السلام خمینی را نگه دار -به امید پیروزی لشکر اسلام بر لشکر کفر
والسلام علی من تبع الهدای
محمدرضا پور سلطانی 61/2/17
ثبت دیدگاه