وصیت نامه شهید ذبیح اله کوری اردکانی
بسم الله الرحمن الرحیم
با درود و سلام خدمت ولی عصر زمان (عج) و نائب بر حقش امام خمینی و با درود به روان پاک شهدای اسلام ، خدایا می دانی که برای لقاء تو به جبهه آمدم و امید جز وصل تو نیست و تو دست رد بر سینه امیدواران نمی زنی و آنان را می خوانی.. خدایا می دانی که روسیه ام و از گذشته تلخم و ازصفات رذیله ام و از گناهان کثیره ام فقط تو آگاهی و خودت گفتی که برای توبه بیا، تو فرمودی که توابین را دوست میداری هم اکنون آمده ام و با نگاه امید به تو، می نگریم و می دانم قول تو حق است.. بار الها به درگاهت شکر می کنم که سعادت حقیقی را نصیبم کردی و با حسینیان همراه کردی و در جبهه راه دادی و هم نوای مجاهدان قرار دادی و مرا از تفکرات و تخیلات بیهوده راه نمودی و از ظلمت به نور رهنمون ساختی و از لهویات دنیا به انوار الهی سوق دادی . شربت عشقت را به من نوشاندی و در زمره کسانی که در راه تو نبرد میکنند قرار دادی.. پدر عزیز از اینکه بدون اجازه شما و خانواده راهی جبهه شدم پوزش می طلبم و امیدوارم مراببخشید زیرا در آن لحظه که تصمیم به رفتن گرفتم فقط مجذوب آن نیرویی بودم که مرا به طرف خود می کشید و به فکر چیز دیگری نبودم.. و اما مادر جان پس از مرگ من که انشاء الله شهادت در راه خداست برای من بی تابی مکن و همین طور بعد ازخبر شهادت من غصه دار مشو. باری من دعا کنید که شدیداً به دعای شما محتاجم که شاید خداوند از سر تقصیراتم بگذرد. و همچون دیگر( مادر شهید) صبر و شکیبائی خود را حفظ نما. مادرم از تو می خواهم که زینب وار زندگی کنید و در مرگم هرگز قطره ای اشک نریزید که هدیه دادن در راه خدا هیچ گونه گریه و زاری و ماتیم ندارد. اگر برایم اشک بریزید دشمن از اشک تو شاد خواهد شد. اگر خواستی برایم اشک بریزی اشک شوق و شادی بریز.. و از تنها برادری که دارم از او حلالیت بطلبید.و از من راضی باشد و مرا دعا کند که شدیداً به دعای او احتیاج دارم. به امید پیروزی حق بر باطل..
طنین نقره ام بر پاست مــادر تفنگم بر زمین تنهاست مــادر غــــریبـــانه نمـــــردم در بیابان سرم بر دامن زهراست مادر ذبیح الله کوری
ثبت دیدگاه