وصیت نامه شهید اکبر کمالی اردکانی
بسم الله الرحمن الرحیم
فالذین هاجروا و اخرجو من دیارهم واوزو فی سبیلی و قاتلوا و قتلو لاکفرن عنهم سیئاتهم جنات تجری من تحتهاالانهار ثوابامن عندالله عنده حسن الثواب
پس آنانکه مهاجرت کردند وبیرون رفتند از دیارشان و رنجانیده شدند در راه من کارزار کردند و کشته شدند از بدیهایشان در گذرم و در بهشت جائیکه نهرها درآن جاری است داخلشان می کنم.و برایشان پاداشی بزرگ نزد خداست و خدا نیز خود پاداشی می باشد.
پس از حمد وسپاس به درگاه احدیت که مارا لیاقت داد که درردیف سربازان الله وشیران روز و نهنگان شب قرار گرفته واز همه بالاتر توفیق آن را یافتم که به ندای (هل من ناصر ینصرونی) حسین زمانم پاسخ بدهم . پدر ومادر عزیزم من با اجازه کامل شما به دانشگاه کربلا(جبهه) رفتم ولازم می دانم بگویم درود و سلام خدا بر توای پدرم که وقتی یک نفر با آمدن من مخالفت می کرد گفتی من افتخار می کنم پسرم به جبهه برود و درود و سلام خداوندی بر تو ای مادرم که ندا در دادی هر کس دین را دوست دارد فرزندش در کنارش باشد ولی در این موقع که اسلام احتیاج به آنها دارد بایستی آنها را روانه کارزار کرد و در آخر سلام و درود حضرت زینب سلام الله علیها برتو ای خواهرزینب گونه ام که گفتی: به قول امام مکتبی که شهادت دارد اسارت ندارد آری خواهرم عوض اینکه من آن را بگویم تو مرا یا آور شدی . و حال شما ای پدر ومادر وخواهرم هیچگاه آن موقع و آن زمان و مکان که با جمله های حسینی گونه تان مرا روانه ساختی فراموش نمی کنم آن را به عنوان بزرگترین خاطرات زندگیم در قلبم و در روحم ثبت می کنم . خدایا ترا شکر که مرا در همچون مقطع از زمانی قرار دادی که به کمک دینت بشتابم . وحال روی صحبتم به شما امت حزب الله است و لازم میدانم هدفم از رفتن به جبهه بگویم آری من چگونه می توانستم ندای امامم را نادیده بگیرم من چگونه می توانستم در کلاس با آرامش خاطر بنشینم در حالیکه جبهه ها احتیاج به نیرو داشتند ودر آخر چگونه می توانستم آرام بنشینم و طرح آزادسازی بغداد و قدس را بگوش بشنوم و اقدامی نکنم آری ای اسلام عزیز به تو قول می دهم تا سرحد جان از تو و قوانین تو دفاع کنم دست وپایم بشکند اگر روزی امام فرمانی دهد ومن اطاعت نکنم اماما فرمان بده که واقعاً فرمانده کل قوایی ای کاش زنده بودم فتح آزادی قدس عزیز را به چشم می دیدم و ظهور حضرت مهدی(عج) و آمدن حضرت مسیح از عرش و خواندن نماز صبح رزمندگان اسلام به امامت امام مهدی( عج ) رامی دیدم خدایا از تو می خواهم همانطوری که لیاقت جهاد را بمن دادی همانطور لیاقت شرکت در آزادی قدس و نماز خواندن به امامت امام مهدی را به من عطا کن . حال که در حال نوشتن وصیت می باشم مرگ و شهادت خود را در آینده ای نزدیک می بینم چرا که عملیات نزدیک است و خدا مرا به میهمانی خود دعوت کرده است . پدر و مادر عزیزم خیلی شما را اذیت و آزار داده ام و در خانه مزاحمی بیش نبودم از شما می خواهم مرا به خاطر خدا و مکتبم ببخشید انشاء الله خدا شما را اجر و مزد دهد. ای امت همیشه در سنگر چند سفارش دارم و البته این سفارش من نیست بلکه سفارش خدا و هزاران شهید و معلول است. 1ـ.یاور امام باشید 2- روحانیت را همراهی کنید 3- فرزندان و این نور چشمان را تنها به خاطر خدا روانه دانشگاه کربلا کنید که جبهه را واقعاً می توان از هر دانشگاهی بالاتر دانست و تلقی کرد. و در آخریک سال من 9 عدد روزه بیش نشدم که حدوداً 21 روز دارم به اضافه یکی کفاره روزه .
خداحافظ اکبر کمالی
ثبت دیدگاه