وصیت نامه شهید حسین کریمی احمدآبادی
بسم الله الرحمن الرحیم
ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون
گمان مکنید که شهیدان مرده اند بلکه زنده و نزد پروردگار متنعم خواهند شد. وصیتنامه خود را آغاز می کنم.
با درود فراوان بر مهدی موعود یگانه منجی عالم بشریت.و نایب بر حقش امام خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی و فرمانده کل قوا وسلام و درود به تمام رزمندگانی که در جبهه های حق علیه کفر و تمام استکبار جهانی می جنگند و سلام و درود به تمام شهدا از صدر اسلام ، از هابیل تا شهدای کربلای ایران که با خون سرخ خود درخت تنومند اسلام را آبیاری کردند. خدمت پدر عزیز و مادرگرامی خود سلام عرض می کنم و پس از تقدیم عرض سلام سلامتی شما را از درگاه ایزد متعال خواستارم و خواهانم و امیدوارم که صحیح و سالم بوده باشید. پدر جان می دانی که تمام دشمنان اسلام دست به دست یکدیگر دادند این انقلاب اسلامی را که با خون هزاران شهید و مجروح و معلول که به دست ما رسیده می خواهند سرکوب کنند و اسلام را از میان ما بردارند ولی با رهبر هشیاری که در میان بود تمام توطئه دشمنان اسلام را خنثی کرد و باید قدر این امام داشته باشید و هر چه می گوید از دل و جان گوش کنید که راه مستقیم اسلام را به ما یاد داد . آن امامی که اوایل انقلاب.که رژیم طاغوتی ، حکومت نظامی را اعلام کرده بود که از خانه ها بیرون نیائید ولی امام گفت از خانه بیرون بیائید و مثل هر روز رفت و آمد کنید که مرحوم طالقانی به امام تلفن کردند ، امام رژیم تانک و تیربار و سلاحهای دیگر در خیابان مستقر کردند ، اگر مردم بیرون بیایند همه آنها قتل عام می شوند ، اما امام گفت باید بیرون بروند باز آن مرحوم تکرار کرد ، امام می دانی چه گفت ؟ گفت اگر دستورخود مهدی باشد شما چه می گویید . مرحوم طالقانی گوشی تلفن را به زمین گذاشت و گریه می کرد آن امام دارید شما باید جان فدایش کنید و ای پدر می دانم پسر خوبی برای شما نبوده و کاری نتوانستم برای شما انجام دهم بجز زحمت و امیدوارم این فرزند حقیر شما اگر خداوند توفیق شهادت نصیبش کرد شما او را ببخشید که دیگر چاره ای ندارد. و ای مادرم امیدوارم امیدوارم که مرا ببخشید مادرجان می دانم فرزندی خوبی برای شما نبودم و جز زحمت و ناراحتی برای شما بودم مادرجان چه بگویم که زحمتهای شما نتوانستم جبران کنم و نمی توانم جبران کنم امیدوارم که اگرتوفیق شهادت نصیب فرزند حقیر شما شد امیدوارم در مرگ من زیاد گریه و زاری نکنی و آن چنان مقاوم باشی که دشمنان اسلام نتوانند سوء استفاده کنند و این امانتی بوده است که خدا به شما داده بود و دوباره گرفت و چون مادر وقت خیلی کم دارم و نمی توانم زیاد با شما صحبت کنم خیلی معذرت می خواهم.. و ای خواهران سفارش من این است که در مرگ من اصلاً گریه و زاری نکنید چون گریه کردن شما باعث خوشحالی دشمن می شود و از شما می خواهم زینب وار صبر کنی و هر چه شما کردید سنگر مدرسه را خالی نگذارید و حجاب اسلامی را کاملاً رعایت کنید تا دیگران هم ازشما یاد بگیرند و به دوستان و رفیقان بگوئید که پیرو ولایت فقیه باشند و ای برادرم حسن و محمد امیدوارم که این برادر حقیر خود را ببخشید که نتوانستم برادری خوبی برای شما بوده باشم و ای برادرم محمد هر چه کردی مدرسه مبادا مدرسه را ترک کنی.. و این چند کلمه ای با خانواده ام صحبت می کنم ،. خدمت همسر مهربانم سلام عرض میکنم و پس از عرض سلام سلامتی شما را از درگاه ایزد متعال خواستار و خواهانم . همسرم می دانم برای تو همسر خوبی نبودم امیدوارم مرا ببخشید و چیزی که از تو می خواهم، هر چه کردی فرزندانم جواد و زینب و زهره ، هر چه شما کردی برای تربیت فرزندانم بکوشی تا در راه اسلام تربیت کنی و اگر توفیق شهادت نصیب ما شد از شهادت من هیچ نگران نباشی و گریه و زاری نکنی و فرزندانم درس بخوانند که آینده این مملکت خواهند بود و هر کس از ما ادعای طلب کرد بدهید و پول خمس باید بدهم . تو دفتر نوشته ام حدود 6200 تومان است و به علی محمودی بگوئید که پول فرز که بوشهر از شیخ خریده بودم از سنگبری استاد حسن سئوال و پول این فرز را بدهید و پول به او دهید . فقط وقت ندارم که وصیتنامه راکامل کنم دو ساعت دیگر به حمله مانده . خداحافظ
ثبت دیدگاه