وصیت نامه شهید حسین علی چاه افضلی
بسم الله الرحمن الرحیم
با درود بی پایان و سلام فراوان به امام امت خمینی کبیر و سلام به امت رزمنده و شهید پرور ایران و سلام برپدر و مادر گرامی و عزیزم و برادر و خواهران عزیز و محبوبم وصیت نامه ام را آغاز می کنم.
و ان جندنا هم الغالبون الا ان حزب الله هم الغالبون
آگاه باشید که تنها لشکر و گروه خدا هستند که پیروز و رستگارند.( قرآن کریم ) پدر گرامی و مادر عزیزم اینکه که انقلاب اسلامی ایران می رود تا دست تمام ابر جنایتکاران و جباران زمان رااز سر تمام ملت مسلمان و مستضعف کوتاه کند و اسلام را بر تمام دنیا حاکم گرداندو دشمنان قرآن و اسلام را دور کندکه با جنگهای سیاسی و نظامی و تبلیغاتی راههای این انقلاب را مسدود کنند ولی این خفاشان بداند که کور خوانده اند که تا کودکان شیرخواره این جامعه هم با آنها دست از مبارزه برنخواهد داشت وهمه ما هم باید بدانیم که وظیفه سنگینی بر عهده ماست . حال اینکه من هم احساس مسئولیت می کنم در قبال اسلام و انقلاب اسلامی و من همچون دلیران خود را در جبهه نبرد حق علیه باطل با صدام کافر شریک می دانم و امیدوارم که عنایت خداوند متعال شامل حال ما شود و این سعادت بزرگ را به ما عطا کند ولی قبل از همه چیز صحبتهایی دارم می خواهم به عرض مبارک پدر و مادر گرامی برسانم . پدر گرامی اول آنکه می دانم که من شهید نمی شوم چون شهادت خیلی شایستگی می خواهد و متاسفانه من آن را ندارم ولی می دانم که مرگ برای هر انسانی حق است و شاید که خداوند بزرگ بر ما منت نهد و این جان ناقابل را در راه دفاع از اسلام و انقلاب اسلامی از ما بگیرد. ولی قبل از همه آنها از شما عاجزانه می خواهم که در این مورد هیچ ناراحت نباشید و فرزند خود را دعا کنید تا موفق شود تا هر چه زودتر و بهتر دین عظیم خود رابه اسلام و انقلاب ادا کنم . پدر و مادرم و برادرانم و خواهرانم اگر این خدمتگزار خودتان در جبهه حق علیه باطل کشته یا شهید شد . مبادا قطره ای اشک از چشمان شما جاری شود ناراحت نباشی و در مجلس ترحیم و عزا برایم گریه نکنید . مگر در مجلس شادی و پس از شهادت یاکشته شدنم . پدر و مادر اول به خودتان تبریک بگوئید . از دیگران هم می خواهم که به شما تبریک بگویند نه تسلیت. چون شهادت تسلیت ندارد دیگر آنکه پدر مهربانم دارائی دنیوی خود را به شما می بخشم شما آن را به طور شایسته و صلاح خودتان عمل کنید.
۱ـ آنکه خانه ام که هنوز مبلغی از آن را بدهکار هستم آن را به مرور بپردازیدآن را به محمد رضا بدهید.
۲ـ مغازه ام که هم با نظر دوستان و مالک با هر که خواست واگذار کنید.
۳ـ ابزارها و وسیله های کارم را همانطور که میل خودتان است بفروشید و یا نگهدارید .
۴ـ مبلغی پول هم در بانک صادرات بانک ملی شعبه کوروش و مبلغ ده هزار ریال در بانک مسکن دارم . آن را هم طبق دفترچه بانکی ارائه دهید و مبلغ ۳۵۰۰ ریال به بانک ملی مرکزی بدهید وقالی را بگیرید و آن را برای خود یادگاری نگهداری از وسایل و لوازم خانگی جزئی هم که دارم جمع کنید. مبلغی از باقیمانده پول را هم در راه کمک اسلام و مسلمین و مجروحین وطبقات مستضعف جامعه صرف کنید .دیگر عرضی ندارم تا همین جا سخن را کوتاه می کنم و وقت گرانبهایتان را نمی گیرم در پایان از همه شماها پدر و مادر گرامیم و خاله مهربانم و برادران و خواهران عزیزم تشکر و سپاسگزاری می نمایم و توفیق و سعادت و سلامت شما را از خدای بزرگ خواستارم . ضمناً مجتبی را هم به جای من دیده بوسی کنید. خداحافظ
خدایار و نگهدارتان ، پیروز باشیدخدمتگذار شما فرزند ناقابل حسینعلی چاه افضلی
ثبت دیدگاه