شناسه: 354215

وصیت نامه شهید محمدعلی هاتفی اردکانی

بسم الله الرحمن الرحیم
 ولا تقولوا لمن یقتل فی سبیل الله امواتاً بل احیاء و لا کن لا تشعرون
 و آن کسانی که در راه خدا کشته شده مرده نپندارید بلکه او زنده ابدی است ولیکن شما حقیقت را نمی دانید..
بسم رب الشهداء
 السلام علیک یا ابا عبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام الله ابدا" ما بقیت و بقی اللیل  والنهار و لا جعله الله آخرالعهد منی لزیارتکم السلام علی الحسین و علی علی ابن الحسین و علی اولادالحسین و علی اصحاب الحسین                (زیارت عاشورا)
 و به نام خدای بخشنده مهربان . به او خدائی همه چیزم از اوست هدف و مقصود و مردم از اوست ، به نام خدائی که جانم در دست اوست آینده ام در دست اوست و به نام خدای درهم کوبنده ستمگران و با سلام بر امت شهیدپرور . سلام بر امتی که اینجور و این انقلاب تا به اینجا رساندید و انشاء الله تا اینکه آن را به صاحب اصلی آقا امام زمان ندهید از این مبارزه دست بر نخواهید داشت و امیدوارم که راه شهدا را ادامه دهید و با سلام بر پدر و مادرانی که اینگونه بچه های خود به جبهه می فرستند و ثابت کردند که به حق یار خمینی هستند و اهل کوفه نیستند و با سلام بر فرمانده عزیزمان و افتخار رزمندگان شهید ذبیح الله عاصی زاده وصیت نامه خود را آغاز می کنم.. در آغاز        می گویم از قول یکی از همسنگران شهیدم که می گفت دستانم را باز بگذارید تا مال پرستان و ثروتمندان بدانند که من با دست خالی رفتم و هرگز مال و ثروت به درد آخرت نمی خورد بلکه این توشه آخرت است که به درد می خورد . در روز قیامت نمی گویند که مال پرستان و ثروتمندان شما به علت اینکه مال زیاد و فراوان داشتید به بهشت بروید نه هرگز اینطوری نخواهد بود و چشمانم را باز بگذارید تا کوردلان بدانند که من با چشم باز رفتم و این راه شناختم و رفتم و هرگز کورکورانه نرفتم به فرمان امامم و رهبرم روح الله رفتم . ای کسانیکه از جبهه فرار می کنید و می گوئید که مرگ در جبهه است نه اینطور نیست بلکه مرگ هم در شهر خواهد بود هر موقع که خدا خواست مرگ شما فرا خواهد رسید. امت شهیدپرور ایران و مردم شهیدپرور اردکان ، به شما وصیت می کنم به اینکه یک موقع نشود امام را تنها بگذارید و امام را مانند نگین انگشتری در میان خود نگهدارید و هرگز امام را تنها نگذارید و من شرم آن دارم که اسم یک رزمنده برخود بگذارم چون من صفاتی که یک رزمنده دارد در خود     نمی بینم آن عزیزانی که نیمه های شب بلند می شوند و العفو العفوشان به آسمانها    می رود و اینکه چند کلمه باپدر و مادر،. تو ای پدر می دانم که فرزند خوبی برای شما نبوده ام می دانم که شما را اذیت کرده ام می دانم که فرمان شما نافرمانی کرده ام که انشاء الله به بزرگواری خود مرا ببخشید و ای مادرم تو هم همینطور نمی خواهم در مرگ من گریه کنید که با گریه کردن شما دشمن شاد و آن وقت که دشمن شاد روحیه پیدا می کند و به ماضربه می زند از شما می خواهم که گریه نکنید پدر و مادرم هنگامی که خبر شهادت فرزندتان را شنیدید دو رکعت نماز شکر بجا آورید و خدا شکر کنید که فرزندتان در راه کفر نرفت خدا شکر کنید که فرزندتان در راه احیای دین محمد ابن عبدالله شهید شد و تو ای برادرم امیدوارم در سنگر مدرسه درس بخوانی و انشاء الله بزرگ شوی و اسلحه به زمین افتاده را برداری و خواهرم تو هم امیدوارم زینب وار    در مرگ برادرت شادی کنی و هرگز لباس مشکی نپوشی زیرا دشمن شاد می شود مگر شهادت تولدی دیگر نیست مگر شهادت تولدی دیگر نیست پس چرا شماها گریه و ناله می کنید. و وصیتی دارم به همکلاسیانم شما ای همکلاسیان امیدوارم که درستان را خوب بخوانید و سنگر مدرسه را به خوبی نگهداری کنید و دراینجا به معلمین و مدیران خوبم که برای من خیلی زحمت کشیده اید قدردانی کرده تشکر کنم و باید مرا ببخشید . زیرا که حقی بر گردن ماها دارند و شاید به آنها اذیت و آزاری رسانده ام وبه برادران پایگاه می گویم نشود . یک موقع پایگاه را خالی نکنید و به پایگاه بیشتر بروید وضمناً برادرم حتماً جای خالی مرا در پایگاه پر کنید. در پایان از تمام اقوام و همسایگان و هم محله ها که مرا خواهند بخشید اگر بدی از من دیده اند مارا حلال کنند.                          
                         محمدعلی هاتفی

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه