وصیت نامه شهید محمدرضا میرزازاده اردکانی
بسم الله الرحمن الرحیم
ان الله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون وعداً علیه حقاً فی التوریه و الانجیل و القرآن و من اوفی بعهده من الله فاستبشروا ببیعکم الذی بایعتم به و ذالک هوالفوز العظیم التائبون العابدون الحامدون السائحون الراکعون الساجدون الامرون بالمعروف و الناهون عن المنکر والحافظون لحدودالله و بشر المومنین
خدا جان و مال اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری کرده ، آنها در راه خدا جهاد می کنند که دشمنان دین را به قتل رسانند و یا خود کشته شوند . این وعده قطعی است بر خدا و عهدیست که در تورات و انجیل و قرآن یاد فرموده و از خدا با وفاتر بعهد کیست ای اهل ایمان شما به خود در این معامله بشارت دهید که اینمعاهده با خدا به حقیقت سعادت و پیروزی بزرگی است.. بدانید که ازگناهپشیمانان ، خداپرستان ،حمد و شکر نعمت گذاران ، روزه داران ، نمازباخضوع گذاران ، امر به معروف ونهی از منکر کنندگان و نگهبانان حدود الهی و مومنان را . ای رسول ما بهر ثواب و سعادت بشارت ده..
با سلام خدمت آقا امام زمان (عج) و نایب بر حقش امام خمینی و با سلام خدمت شهدای عزیزمان وصیت نامه خودم را شروع می کنم.. با سلام خدمت امت شهیدپرور ، من خود را کوچکتر از آن می دانم که به شما نصیحت کنم اما به عنوان یادآوری چند تذکر خدمت شما عرض می کنم.. من از مردم عزیز می خواهم که تقوا را پیشه خود سازند و گرد گناه نگردند که عذابی بس شدید دارد و خواهش می کنم که به همدیگر دروغ و غیبت و تهمت نزنید وبا هم برادر باشید و پیرو امام امت باشید و هر چه که او گفت انجام دهید که اگر انجام ندهی آن روز ، روز شکست اسلام است از روحانیت آگاه و متعهد پیروی کنید که اگر روحانیت نبود اسلام هم نبود. دیگر خواهشی که از امت شهید پرور دارم این است که دربرابر مشکلات مقاوم و صبور باشند و با کوچکترین کمبود سر و صدا نکنند و از امت شهیدپرور می خواهم که همچنان مانند گذشته در صحنه باشند و این روحیه عالی خود را حفظ کنند.. دیگر خواهشی که دارم این است که مزاحم فرزندان و اقوام خود نشوند و بگذارند تا به جبهه بیایند و درک کنند این جبهه ها را و درک کنند بسیجی را و درک کنند سختی را و درک کنند معنویت بسیجی و جبهه ها را و از خود مردم هم تقاضا دارم که حتی یکبار هم شده برای بازدید به جبهه بیایند و آن وقت هست که درک می کنند جبهه را و آن وقت است که قدر این دولت و ملت را پیدا می کنند و هر چه شما کردید رهبر را تنها نگذارید.. وصیت به مادر و خواهر و برادر وپدر اولاً از پدرم می خواهم که صبر کنند مانند امام سجاد مقاوم و با این مقاومت خود دشمنان را نابود کنید و ازمادرم هم می خواهم که صبر کند و مانند مادر وهب فداکاری کنی که مادر وهب گفت سری که در راه خدا داده ام پس نمی گیرم و از خواهرم می خواهم که چون زینب باشد و حجابت را حفظ کن و همیشه با خدا باشی و نماز گزارباشد و از برادرم هم می خواهم صبور باشد و اخلاق او خوب است بهتر کند و دیگر عرضی ندارم و شما را به خدا می سپارم .
خدا حافظ شما به امید پیروزی رزمندگان اسلام
پسر حقیر شما محمدرضا میرزازاده تاریخ 3/10/1365
متن کامل وصیتنامه شهید:
محمدرضا میرزازاده فرزند:علی
بسم الله الرحمن الرحیم
ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله اموتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون
گمان مبرید کسانی که در راه خدا کشته می شوند مرده اند بلکه زنده اند و در نزد پروردگارشان روزی می خورند.
با سلام خدمت آقا امام زمان و نایب بر حقش امام خمینی و با سلام خدمت شهدای اسلام وصیت نام خود را شروع می کنم..خانواده عزیز و گرامیم مطالبی که در این وصیت نامه می نویسم ، خواهشمندم فقط خودتان وبچه های خانه بخوانند و دست هیچ کس دیگری ندهی تا بخواند ، خواهشمندم به این عمل کنید و شماها همه ازمن بیشتر می دانی و لازم نیست که من اینها رابگویم و من این را می گویم به عنوان یاد آوری ، 1ـ .اکنون 17 سال از عمر من می گذرد و شما پدر و مادر عزیز زحمات زیادی کشیده اید تا مرا بزرگ کرده ای و مسلماً من در این راه زحمات زیادی را برای شما متحمل شده ام و ازبابت این همه مشکلات از شما عذرخواهی می کنم و تقاضای عفو و بخشش دارم.. مادر عزیز من وقتی می خواستم به جبهه بیایم کمی ناراحت بودی و با خود فکر می کردی که اگر من به جبهه بروم شهید می شوم یا مجروح یا مفقود یا اسیر می شوم ، ولی من فکر می کنم این عقیده اشتباه است . موقعی که مرگ فرا می رسد چه در رختخواب باشی چه در زیر آتش دشمن باشی ، هر جا که باشد مرگ می آید و انسان را در کام خود فرو می برد پس نمی خواهم که در این فکر باشی که من اگر در جبهه نمی آمدم شهید نمی شدم این قسمت است و موضوع سر جبهه یا غیر جبهه نیست و دیگر موضوع سر گریه است . از شما خواهش می کنم که گریه که می کنی درمعرض دید عموم نباشد و از پدرم می خواهم که اگر توفیق شهادت نصیب من حقیر شد صبر کن می دانم که سخت است. می دانم زحمت کشیده اید تا بزرگم کردی اما شما پسرتان را در راه خدا دادی خدا مرا به شما داده و خدا مرا گرفته است پس نباید ناراحت باشی . البته روحیه پدرم و مادرم عالی است که من لازم نمی دانم اینها را توضیح بدهم اما به عنوان یادآوری دیگر خواهشی که از پدر و مادرم دارم این است که از پدرم می خواهم که اگر ممکن است از کار در بسیج دست بکشد چون نمی خواهم که مردم فکر کنند که چون بچه اش شهید شده در آنجا کار می کنم . آنها که نمی دانند چه خبر است و از پدر و مادرم می خواهم که اگر توفیق شهادت نصیب من شد از شما خواهش می کنم که اصلاً با بنیاد شهید سر و کار نداشته باشی و می خواهم دور و بر بنیاد شهید نروید . شما پسرتان را در راه خدا داده اید نه در راه بنیاد شهید و دیگر خواهشی که دارم هیچ جا و هیچ کوچه ای و هیچ محله ای را به اسم من نگذارید و از پدر و مادرم می خواهم که به بچه ها برسید آنها را ناراحت نکنید هر چه که خواستند در اختیار آنها بگذارید.. در جلومردم آنها را ناراحت نکنید به حرفهای آنها رسیدگی کنی و به حرفهای آنها گوش دهید البته در جای خودش و از ننه سلطان و ننه مریم بیگم و خاله ها و شوهرخاله ها و پسر خاله ها و عموها و پسر عموها تقاضا دارم که اگر ناراحتی برای آنها پیش آورده ام و باعث ناراحتی.آنها شده ام تقاضای عفو و بخشش می کنم و مرا ببخشید و از پدرومادر و برادر و خواهرم می خواهم که مراببخشند.. از تمام دوستان و آشنایان هم تقاضای عفو و بخشش دارم و ازپدر و مادرم می خواهم که مواظب اخلاق و رفتار و صحبت کردن خود باشید . اخلاق و رفتار شما خوب بوده باید بهتر شود . نمی خواهم وقتی حرف می زنی منت بر سر کسی گذارید که من بچه ام شهید شده است یا مثلاً اگر کمبودی بود بگوید مادر شهیدم پس باید بدهی نه مثل مردم عادی باشید هرکاری آنها می کنند شما هم بکنید و از برادرانم و خواهرانم می خواهم که اولاً صبر کنند دوم اخلاق و رفتار خود را بهتر کنند نمی خواهم مانند بعضی هابه اسم برادر و خواهر شهید هر کاری خواستند می کنند و کسی هم به آنها حرفی نمی زند که آنها خواهر یا برادر شهید هستند . ای برادر و خواهرم از تو خواهش می کنم حجابت را حفظ کنی در خط رهبری باشید و از خاله ها و ننه سلطان مریم بیگم می خواهم که مانند مادرم صبور و مقاوم باشند و در شهادت من خوشحالی کنند و اگر توفیق شهادت نصیب من شد اولاً خانه را تمیز کنید . مردم که به خانه ما می آید با خوشروئی به.آنها خوش آمد بگوئید . رفتارتان طوری باشدکه مردم اگر باری دیگر خواستند به خانه ما بیایند با خوشحالی بیایند نه با رودرواسی و رفتار شما طوری باشد که مردم از رفتار تان خوششان بیاید و در حجله بندی ، خواهش می کنم که حجله را قشنگ درست کنید روشنائی آن را تامین کنید . ضبط و نوار را خود تهیه کنید و متتظر کسی نباشید و خلاصه می خواهم که مراسم خوبی داشته باشید حال اگر هم نشد مسئله ای نیست..و در تشییع جنازه ام اگر خواست پدرم زیر جنازه ام باشد که باشد اگر هم نخواست که نیاید و هر کاری که می کنی فقط عزاداری شما در میان مردم نباشد . در اتاق پنهانی هر چه که خواستی گریه کن پس موضوع و مسئله زیاد است و من اگر بخواهم توضیح دهم وقت زیادی می گیرد. اصلاً لازم نیست ، شما همه استاد من هستی و ضمناً این وصیتنامه را برای هیچ کس نخوانید و هیچ کس نبیند و یکی دیگر وصیت نامه کلی می نویسم و از شما خواهش می کنم که وصیت نامه مرا چاپ نکنید و من نه پولی دارم که وصیت کنم نه مال و فقط یک دست کتاب دارم که این هم هر کاریش خواستی بکنید.و فقط من موفق نشدم که 20 روز نماز و روزه ام رابجای آورم . پس اگر ممکن است این را برای من بگیرید دیگر عرضی ندارم و شما را به خدای بزرگ می سپارم و امیدوارم تمام برادرانم و خواهرانم و پدر و مادرم با آسایش و آرامش در کنار هم زندگی کنید و زندگی خوشی داشته باشید . خداحافظ البته من در این وصیت نامه مقداری گستاخ شده ام حرفهایی که نبایست بزنم زدم پس از من ناراحت نشوید در ضمن خط من بد است امیدوارم که بتوانی بخوانی اگر توفیق شهادت نصیب من شد آن عکسی که از دکان راستی گرفته ام بزرگ کنی و آن عکس که کت در بر دارم بزرگ نکنی و از شما خواهش می کنم که وصیت نامه مرا چاپ نکند و هیچ جا نخوانند و فقط برای این نوشتم که ادای وظیفه کنم . خداحافظ به امید پیروزی رزمندگان اسلام فرزند حقیر شما محمدرضا میرزا زاده تاریخ 2/10/1365
ثبت دیدگاه