وصیت نامه شهید سیدعلی موسوی زاده احمدآبا
بسم الله الرحمن الرحیم
ولا تقولو المن بقتل فی سبیل الله اموات بل احیاولکن لا تشعرون و لنبلونکم من الخوف والجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشرالصابرین الذین اذا اصابتهم مصیبه قالوا انا لله و انا الیه راجعون فالذین هاجروا و اخرجوا من دیارهم و اوذوئا فی سبیلی و قاتلوا و قتلوا لاکفرن عنهم سیئاتهم و لادخلنهم جنات تجری من تحتهاالانهار- الهنا لا تکلنا الی انفسنا طرفه معین ابدا.
با سلام و درود و تحیات وافره و خالصه بر حضرت حجه بن الحسن العسکری(ارواحنا و ارواح العالمین تراب مقدمه الفدا)آن کشتی نجات و سراج منیر و ساحل نیلگون رهائی، و فروغ عالمتاب که شیفتگان بی تاب را آرامش می بخشد. و قلوب مشتاقان مهجور را اطمینان می دهد. و از آفاق نور یار و خاورستان تابناک فروغ ازلی هدایت طلوع می کند. و طلیعه خود را برضعفا ارض و حاکمان آتیه گیتی عیان و آشکار می سازد تا هر چه ظلم و بیداد و تجاوز فسق و فجور و هر آنچه در زمره اعمال و افعال شیطانی و اهریمنی است از دنیایی که در منجلاب فسادها و الحادها غوطه ور است محو و نابود سازد و این همان مصداق آیه شریفه ( ونرید ان نمن علی الذین استضعفوا و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین) است و نیز با سلام و درود بیکران بر نائب بر حق و شایسته ایشان امام امت این قلب تپنده ملت مظلوم جهان و نبضی که شریان اخلاص و خون جوشان و گرم ابا عبدالله الحسین در آن جاری است .. پس از شهادت بر احدیت ذاتی خداوند قهار خدایی که هر اراده ای در زیر چتر اقتدار اوست و بالای دست او هیچ چیز و هیچ قدرت و قدرت نمایی نمی باشد نیز بعد از شهادت بر رسالت الهی و نبوت ازلی حضرت ختمی مرتبت رسول اکرم صلی الله علیه و اله و شهادت و گواهی بر امامت و ولایت علی بن ابیطالب و فرزندان معصوم وی جملاتی ناقص که بیش از این در قدرت کتابت و انشاءحقیرنمی باشد به عنوان وصیت ذکر می کنم شهادت موهبتی است الهی که نصیب هر فردی نمی شود به همین دلیل در خود شک دارم که آیا به آن مقام والاو آن درجه معنویت و اخلاص رسیده ام ولی چون یاس از (رحمه الله اشد الذنوب ) است امیدوارم که خدای باریتعالی با عفو و کرامتی که دارد و برهمگان انزال می نماید از معاصی و کجرویهای همگان و خصوصاً فرد عاصی مذنبی چون حقیر بگذرد. اما وظیفه ما درقبال این همه وقایع حوادث و مسائل روز برادران،خواهران امت مظلوم، ملت دلاور والله وظیفه سنگین است بخدا قسم آرمان و اهدافی که تمام خادمان اسلام و تمام حامیان قرآن از صدر اسلام تا انقلاب اسلامی داشتند به آن رسیدند و یا نرسیدند و بالاخره جان خود را در طبق اخلاص گذاشته به دیار عاشقان رفتند اگر در راه آنان و به سوی همان مقاصد حرکت نکنیم اگر نکو شیم که راه همانیکه در راه اسلام خدمت کردند ادامه دهیم و در این مسائل وظایف کوتاهی کنیم بخود ظلم کرده ایم خاک بر سرمان است والله مسئول و باید جوابگوی آنان باشیم .آری رجال صادق به عهد خود وفا کردند عده ای جان گذشته تعدادی دلباخته خدا و لقاء خدا و گروهی از شیر مردان و جوانمردان و آزاد مردان به پیمان خود صادق شدند و در کنار آنان گروهی هم منتظر و چشمها خیره امیدوارند تا به قافله آنها بپیوندندو دین خود را ادا کرده باشند (من المومنین رجال صدقوا ما عاهدوالله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا) شما مردم مصداق گروه دوم یعنی منتظران لقاالله باید باشید این وظیفه است چه وظیفه خطیری . مگر می شود در برابر این همه ظلم این همه ویرانی ،قتل نفس ، غارت اموال، چپاول شهرها، تجاوز به عفتها ، عصیانها ، طغیانها بر سر ملت مظلوم و غریبوار ایران و بر سر ملل مستضعف و به استثمار کشیده می آورند و در قبال همه و همه الحادها و نفاقها وظلمها سکوت کرد.اسلام اجازه نمی دهد وجدان فردی اقتضا نمی کند، بخدا قسم و به خون زمین ریخته شده شهدای اسلام قسم که سکوت در برابر ظالم و طلب صلح در مقابل متجاوز جائز نیست و ضربه ای بر شجره طیبه اسلام است و اما دوستان، رفقا و کسانیکه به نحوی با من عاصی رابطه داشتید چون می دانم همیشه موجب ناراحتی و آزردگی خاطر شما بودم و هم اکنون که خورشید زندگی ام غروب می کند و حیات من در سرخی شفق به آخر می رود و امیدی به جبران اشتباهات و معاصی حقیر را شما عفو کنید تا خدای تبارک و تعالی هم بیامرزد. از خدای جبار پیروزی تائیدات وافره برای همگان مسئلت دارم اما صحبتی که با والدین دلسوزم دارم ، والله خجالت می کشم در مقابل تلاش، همت و کوشش شما صحبت کنم هر گاه بیاد شما می افتم گناهان و آزارها و اذیت های من عاصی بر شما پدر و مادر عزیزم ، جلوی نظرم قرار می گیرد می دانم شدت عطوفت و محبت پدری و مادری که در قلب سلیم و دلسوز شماست ، در مرگ من گریان می شوید ولی نباید آن مقدار ناراحت و گریان باشید که خدای ناکرده از اجر جزیلی که خدای حق تعالی پاداش شما قرار داده کاسته شود که واقعاًحیف است یقین بدانید که اگر این میوه درخت پر حاصل شما به منجلاب فساد می افتید خجالت آور بود و درعوض زحمات شما برایتان چیزی جز عذاب الیم باقی نخواهد ماند و بدانید اکنون افتخاری نصیب شد تا درراه خدا کشته شوم و انشاالله که در زمره شهدا و مجاهدین قرار دهد و با آخرین امید خود می خواهم که مرا حلال کنید و با دلسوزی که دارید آن نافرمانیها و دل آزردگیها فراموش نمائید در پایان از خواهران و برادران و تمام اقوام حلالیت می طلبم و امیدوارم خواهران و برادران عزیزم که نتوانستم حق خواهری و برادری را به جا آورم مرا ببخشند خدایا اگر نتوانستم حق عبودیت تو را بجا آورم و غرق در ضلالت و گمراهی بودم اکنون چون عبد ذلیل و محتاج به درگاه تو آمدم تا کرم و عفوخود را بر من دریع نفرمایی بارالها می دانم گناه و معصیت من زیاد است اما نمی تواند زیادتر از عفو و کرم بی انتهایت باشد پس کاری کن تا در مقابل تورو سفید باشم پروردگارا از تو می خواهم شهادت را بر کامم شیرین و گوارا سازی دیگر عرضی ندارم همگان رابه خداوند متعال می سپارم و پیروزی و نصرت اسلام و مسلمین را خواستارم.
( والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته )
برادر حقیر شما سیدعلی موسوی زاده مورخ 1365/03/10
ثبت دیدگاه