شناسه: 356396

وصیت نامه شهید شعبان علی عبدالهی سروی

بسم الله الرحمن الرحیم
شهید نظر میکند به وجه الله  امام خمینی (ره)
سوره مبارکه آل عمران آیه ۱۶۹
وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمواتًا بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ﴿۱۶۹﴾
آل عمران آیه ۱۶۹
یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِی إِلَی رَبّکِ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّة فَادْخُلِی فِی عِبَادی وَادْخُلِی جَنَّتِی
السلام علیکم و رحمه الله و برکاته
پس از سلام بر خود واجب می دانم که وصیتی بکنم. ای پدر و مادرم چون شما را دوست دارم اول صحبتم با شماست اول خدمت پدر گرامیم سلام، امیدوارم این سلام گرم مرا از ولی رحمان بپذیری پدر جان روزی که میخواستم از خانه حرکت کنم حالت شما رو طوری دیدم که شاید از ته دل راضی نبودی که من بروم. ولی پدر جان، اسلام احتیاج دارد به این جوانها و به این خونها وقتی مسئله اسلام شد تکلیف زیاد می شود و امیدوارم الان از صمیم قلب راضی باشی وبدان که من پس از شهادتم زندگی را از نو آغاز
می کنم. چنانکه در آیه بالا اشاره کردم:
نترسم ز مرگی که خود زندگیست            شهادت سرآغاز پایندگیست
پدر جان هر چه کوشش داری در را این انقلاب  بخرج بده و از انقلاب دفاع کن و امید دارم که حلالم کنی و بدانکه جهاد کشاورزان کشاورزی است.و اما خدمت مادر مهربانم سلام،‌مادر جان امید دارم سلامت بوده باشی و هیچگونه ناراحتی نداشته باشی بخاطر من ، مرا فرض کن هزاران جوان دیگر ، مرا فرض کن علی اکبر امام حسین مگر آنان با ما فرق داشتند؟
مادر جان صبور باش  ان الله مع الصابرین خدا با صبر کنندگان است – ای مادرم افتخار کن که فرزندی درراه اسلام دادی و مرا ببخش که نتوانستم درست حق فرزندی را ادا کنم و از تو مادر شرمنده ام.
در پایان حلال بودی از تو می طلبم. مادر جان، فاطمه، محمود، عباس، غلامحسین، علیرضا و بمان و حسن را سلام می رسانم و امید دارم حالشان خوب باشد.
واما غلامحسین، برادرجان مرا می بخشید که موقعی که میخواستم بروم خداحافظی نکردم. برادر جان من کوچکتر از آنم که ترا نصیحت کنم ولی تو چون چراغی راهنمای خانواده بابا و ماما مخصوصاً برادران وخواهران باش و نصیحت کردن در خانه را فراموش نکن و هر چه کردی خواهران ، بمان علی هم چون حافظه خوبی دارد اگر میخواهد حوزه علمیه برود او را راهنمایی کن تا جای من را پرکند
ما الان می فهمیم که چرا زودتر به حوزه نرفتیم و چرا آن را به میدان جنگ تبدیل کردیم مداد العلماء افضل من دماء الشهداء
 که قلم عالم بالاتر و افضل تر از خون شهیدان است. و خودت سعی کن بیشتر وقتت را در علم آموزی حوزه بگزرانی و همیشه برادرانت یادت نرود.
و اما علیرضا سلام: شما دوستان را بخوانید که کتابهای غیر درسی مطالعه کنند و مخصوصاً قرآن را با معنی یاد بگیرند و از کسی بخواهیم به شما نهج البلاغه یاد بدهد و دعاهای روزها و مسجد و جماعت و دعای کمیل را فراموشی نکنید که ما هر چه داریم از این دعای کمیل و مساجد است. برادر جان؛ نماز را سبک مشمارید و نماز را با خلوص نیت بخوانید و فراموشتان نشود که کتابهای آیت الله دستغیب را مطالعه کنید. دو ساله بخوانید و به برادران یاد بدهید و همیشه حافظ خون شهداؤ باشید و اگر لیاقت شهادت نصیب من شد شما خوشحال باشید و خوش رفتاری کنید با بمان، حسن، فاطمه ، عباس و محمود و حرف پدر ومادر را گوشی کنید.
در پایان خدمت خواهرم سلام عرض می کنم و امید دارم بتوانی فرزندان خوبی تربیت کنی که اسلام احتیاج به این  نهالهای ساخته شده دارد
در خاتمه از پدرم میخواهم که مرا ببخشد .از من راضی باشد. پدر جان از دار دنیا که چیزی ندارم فقط 2300 تومان در بانک قرض الحسنه دارم که 1000 تومان از مال ننه مریم است که بگیرید وبدید او و بقیه آن یک مقدار از پول پسر حسین علیرضا طلب داشت که به حسین دادم تا به او بدهد اگر یادش رفته  آنرا هم بدهید و کتابهایی را که در کتابخانه گذاشته ام یک کتاب شناخت خدا از آیت الله بهشتی با جلدی سبز است آنرا به مدرسه علمیه اردکان بدهید و بقیه هم باشد که ان شاء الله برادرنم مورد استفاده قرار خواهند داد در پایان چون شاید چند روزه دیگر داشته باشم حدود 10 روز اگر غلامحسین می تواند و اگر نمی تواند به کسی دیگری بدهید بگیرد باز تکرار می کنم مواظب برادران و خواهرم مخصوص عباس و فاطمه که کوچکتر همه هستند باشید. و حال چند نصیحت دارم با شما برادران و رفقایم. پشتیبانی از ولایت فقیه که اگر پیرو او نباشید گمراه می شود روحانیت را نگهدارید که دشمن می خواهد با فکرهای خود این قشر را از ما بگیرد و اگر گرفت ما باید عزادار شویم چرا که اسلامی که داریم از این روحانیت است و اگر روحانیون نبودند از اسلامی خبری نبود  و شما ای ملت ایران همیشه در صحنه باشید و با این منافقین مبارزه کنید که منافقین ضعیف هستند در پایان شما را به مطالعه کتب اسلامی دعوت می کنم و داستان آن شیخ وآن سیدی که برای دزدی به باغی رفته بودند و امام بزرگمان برای ما گفتند به شما گوشزد میکنم خود را بسازید و نفس اماره را مهار کنید چنانکه امام به برادر رجایی فرمودند سوار بر نفس و قدرت شوید نه اینکه قدرت سوار تو شود خود را بشناسید که اگر کسی به خودش پی برد به پروردگارش پی می برد من عرف نفسه فقد عرفه ربه
دیگر تکرار نمی کنم تا می توانید پشتیبانی از نهادهای انقلابی و مجلس کنید و کتابخانه هم فراموشتان نشود و سعی کنید کتابخانه در همان مسجد باشد چون همه این بساط از مسجد درست شده است و مسجد کارخانه آدم سازی است.
والسلام شعبانعلی عبدالهی

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه