وصیت نامه شهید محمود صحرایی اردکانی
بسم رب الشهداء و الصدیقین
ربنا افرغ علینا صبراً و ثبت اقدامنا و انصرنا علی القوم الکافرین
پروردگارا بما صبر عطا فرما و قدمهای ما را استوار فرما و بر دشمنان پیروزمان گردان..
ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون
با درود فراوان به رهبر کبیر انقلاب و یاور مستضعفان جهان ... چون خورشید عموم نشانه غروب پیدا کرده بود ولی هر چند با شهدا فاصله زیادی دارم چون به شهادت علاقه زیادی داشتم بر آن شدم که چند جمله ای به عنوان وصیت بنویسم ولی من کوچکتر از آن هستم که بتوانم برای این امت وصیتی داشته باشم.. چون من دیدم که 18 سال از عمرم گذشته و در اول این 18 سال ، 13 سال در دوران طاغوت بسر می بردم که هیچ از اسلامی نمی دانستم و در 5 سال بعد هم که در دوران انقلاب بودم نتوانستم کاری برای این انقلاب و اسلام انجام دهم در فکر آن افتادم که خود را به جبهه برسانم ، شاید بتوانم که آنجا کاری برای این انقلاب و این جمهوری اسلامی انجام دهم.. و پیش خودم گفتم که اگر می توانم کاری برای اسلام بکنم ، می کنم و اگر هم نتوانستم به آن طریق کاری انجام دهم لااقل می توانم که با خون خود یک لاله از این انقلاب را آبیاری کنم.. من از دوستانم می خواهم که اگر خدا مرا یاری کرد و به فیض شهادت رسیدم آنها سنگرم را پر کنند و تفنگ از دست افتاده ام را در بر گیرند و آن چنان در قلب دشمنان اسلام و این بعثیهای کافر نشانه روند که از ترس آمریکا هم خود را تسلیم دادگاه عدل الهی کند. ای یاران تفنگم را بیاورید تا سینه دشمن را سوراخ کنم که دیگر تحمل این همه نامردی را ندارم . آخر مگر این ملت آزادیخواه و حق پرست چه کرده است که این چنین ناجوانمردانه بهرشان بسیج گشته اند. آخر مگر در این دنیا استقلال و آزادی جرم است که چنین ملتهای اسلام را به محاصره اقتصادی و نظامی می کشند. ای مادرم کفنم را بیاور تا بپوشم که خون من از خون امام حسین علیه السلام و علی اصغر به خون خفته رنگین تر نیست.. به جهانخوارن شرق و غرب بگوئید که اگر خانه و کاشانه ام را به آتش بکشند، اگر گلوله های شما قلبم را سوراخ کند ، آرزوی شنیدن یک کلمه ضعف و زبونی و آرزوی فروختن دینم را به گور خواهند برد . به آنها بگوئید که آنها پیکرم را زنده زنده پاره کنند اگر پاره های تنم را با آتش بسوزانند و اگر خاکسترم به دریا بریزنداز دل امواج خروشان دریا صدایم را خواهد شنید که فریاد می زنم الله اکبر ، خمینی رهبر ، اسلام پیروز است ، کفر (منافق) نابود است.. من شما را به پیروی از امام خمینی و اطاعت بی چون و چرا از راهش که همانا راه امام زمان است توصیه می کنم و من در طول عمرم نتوانستم خدمتی به این پیر کبیر بکنم ، شما را توصیه به حمایت شدید از انقلاب می کنم که نعمت بسیار بزرگی را خدا بما ارزانی داشته است ، من به شما توصیه دارم که با هرکسی که از روی عناد با این انقلاب دشمن است به مقابله بر خیزند. وصیتم به مسئولین جمهوری اسلامی ایران ای برادران و یاران امام که در این جمهوری اسلامی مسئولیتی برگردن شما نهاده شده است این مسئولیتی که بر دوش شما نهاده شده است وبه حرمت خون این شهدا است ، رسالت سنگین بر دوش شما نهادن شده است و شمائید که باید پیام خون این شهیدان را به تمام جهان برسانید و شما نگهبان خون این شهیدان هستید و لاله ای که از خون این شهیدان روئیده است نباید بگذارید بخشکد. و شما هر چه کردید امام این پیر جماران که نجات دهنده اسلام و این امت در ستم و می توان گفت که نجات دهنده تمام مسلمین جهان می باشد . امام را درهیچ موقع تنها نگذارید و به حرفهای امام گوش فرا دهید و عمل کنید که کلام امام زمان (عج) است.. وصیت به پدرم و مادر عزیزم ای مادر و پدر عزیزم ، امیدوارم که از شهادت من ناراحت نباشید چون موقع ، موقع امتحان است و امیدوارم که از امتحانات خداوندی روسفید در آئید و بدانید که خدا شما را جزء بندگان خود میداند و شما را دوست دارد و به همین دلیل است که خدا شما را امتحان می کند . روزی خدا این امانت را بدست شما سپرد و امروز این امانت را از دست شما گرفته است و.صبر و استقامت شما نشان دهنده امانتداری شماست.. ای مادر شیرت را حلالم کن که در این مدتی که زندگی می کردم شما را زیاد آزار دادم و تو ای پدر عزیزم میدانم که در طول عمر نتوانستم شما را راضی نگهدارم.. امیدوارم که از بزرگی خودتان مرا ببخشید. به پاس زحماتی که شما و مادرم برایم کشیده اید ممنونم و قول می دهم که وارد بهشت نمی شوم تا اینکه شما بیائید و با هم وارد بهشت شویم.. وصیت به برادرم ای برادر عزیزم ، آیا هیچ مو قع فکر کرده ای که مسئولیت تو در برابر خون شهیدان از دیگران بیشتر است ، چون تو اولاً فردی از این ملت و ثانیاً جزو یکی از افراد مسئول در امور کشور شناخته شده اید، مبادا یک روزی پرده غفلت چشمان شما را بگیرد و نتوانی حق را از باطل تشخیص دهید. این دنیا زود گذر است و ما باید فکر آخرت و دنیای ابدی باشیم که نجات دهنده ما در آن دنیا اعمال خیرمان می باشد. ما باید هر چه برای خود می خواهیم برای دیگران هم بخواهیم.. امیدوارم که بتوانیم در برابر خون شهیدان آن حقی که بر گردن ما نهاده شده است به نحو احسن انجام دهیم.. وصیت به خواهرانم: ای خواهران عزیزم ، حالا وقت آن رسیده است که زینب گونه بودن خود را نشان دهید و در برابر مصیبتی که با ریخته شدن خون برادرتان به شما رسیده است پاسخی مثبت دهید و امیدوارم که بتوانی پیام خون من و تمام شهدا رابه جهانیان برسانید. فقط من روی حرفم بیشتر تأکید می کنم که هر چه کردید در تربیت کردن فرزندان عزیزتان بیشتر کوشاباشید اگر دختر هستند مانند زینب سلام الله علیها تربیت شوند تا بتوانند پیام خون برادران خود را به جهانیان برسانند و اگر پسر هستند بتوانند راه شهدا را ادامه دهند. و این حرف من برای همه خواهران دینی خودم امیدوارم که بتوانید بهتر از هر کسی دیگر محافظ اسلام قرآن و خون شهدا باشید. چند وصیت دیگر به پدر و مادر عزیزم ای پدر و مادر عزیزم من در حدود چهل روز ، روزه بر گردنم است که به خاطر حضور داشتن در جبهه نتوانستم بگیرم و یک ماه نماز قضاء بر من واجب است.. امیدوارم که بعد از شهادت من هر چه زودتر این وصیتهایی که بر گردن شما نهاده شده است انجام دهید. و ده نماز آیات را برایم بخوانی.. در آخر از شما می خواهم که از همسایه ها بخواهید که اگراشتباهی از من دیده اند از من راضی شوند. و این نکته را فراموش کرده بودم که متذکر شوم که یک هفته می بایست در مسجد ابوالفضل کار کنم هیچگونه موفق نشدم . با پول خودم مزد یک هفته کارم را به مسجد بدهید. به امید پیروزی اسلام و هر چه زودتر ظهور حضرت مهدی وطول عمر رهبر.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار از عمر ما بکاه و بر عمر او افزای والسلام
خداحافظ
محمود صحرائی تاریخ23/11/1362
ثبت دیدگاه