شناسه: 357313

وصیت نامه شهید محمدحسین رشیدی احمدآبادی

بسم الله الرحمن الرحیم
با درود و سلام به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران امام خمینی و با درود فراوان به رزمندگان اسلام و با درود فراوان به شهیدان در خون خفته . وصیتنامه خود را شروع میکنم.. خدمت شما پدر و مادر عزیزم سلام عرض می کنم امیدوارم که حال شما خوب بوده.باشد پدر می دانم که من فرزند ناقابل در خدمت شما پدر و مادرم بودم . میدانم خیلی زحمت کشیده اید تا من رابه سن 18 سالگی رساندیدو این زحمتهای شما را قبول دارم پس پدر و مادرم مرا راضی کنید حق دارید برگردن من پدر. روزی که جسد مرا تحویل گرفتید می دانی من را به کجا به خاک بسپارید در کنار دو تا از بهترین دوستانم یعنی شهید برادراحمدیان و محمودی چون خیلی برای من زحمت کشیدند چون موقع جان دادن خودم بالای سرآنها بودم خودم زخمهای آنها را می بستم ولی این زخمهای بسته من فایده نداشت چون آنها خیلی بد زخمی شده بودند
می دانی آنها وقتی جان می دادند چه می گفتند فقط صدا می زدند خدا، مهدی بیا، مهدی بیا، می دانی که آن شب وقتی آمدیم در سنگر دیگر احمدیان نبود هر چه نگاه میکردم رفیقی نبود و قتی غذا آوردند در سنگر صدا زدند احمدیان بیا غذا بگیر ولی دیگر احمدیان نبود وقتی رفتم غذا بگیرم سرگروه بما گفت ، چرا احمدیان نمی آید با چشم گریان گفتم احمدیان شهید شده پس مگر من بهتر از آنها بودم مگر آنها پدر و مادر نداشتند پس گریه برای من نکنید من از گریه شما ناراحت می شوم اگر
می خواهی گریه کنی خواهش می کنم، سر قبر من گریه نکیند، زیرا دشمن وقتی گریه شما را می بیند شاد می شود و سوء استفاده می کند. پدر من که ارزشی نداشتم .
می دانی کسی که ارزش داشت شهید رجائی ، باهنر ، بهشتی ، دستغیب و 72 تن و صدها تن از برادران اینها ارزش داشتند. گریه برای آنها بکنید و خواهش دیگر من این است لباس سیاه به تن مکنید و خواهش دیگر من این است وقتی از خانه بیرون
می آیی یا در کوچه عبور می کنی یا سر کار غمزده می باشی من دلم می خواهد همیشه شاد باشی و افتخار کنی که پسرتان در این راه کشته شده است تا می توانی شما در پشت جبهه کمک به رزمندگان اسلام بکن دیگر اینکه اگر برادرم می تواند به جبهه بیاید او را بفرستید تا جای سنگر مرا بگیرد و از طرف من به تمام قوم و خویشان سلام برسانید و من را حلال کنید.
 والسلام

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه