وصیت نامه شهید محمدعلی دهستانی اردکانی
بسم الله الرحمن الرحیم
الذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجه عندالله و اوالئک هم الفائزون
کسانی که به پروردگارشان ایمان آورده اند و برای برقراری دین الله از دیارشان هجرت می کنند و برای بقا و پایداری قرآن با جان و مالشان در راه خدا جهاد میکنند بزرگترین درجه و مقام را در نزد خداوند کریم دارند و به راستی که آنان رستگاران دو عالمند..
پس از عرض سلام به پیشگاه مقدس امام زمان (عج) و با درود فراوان به اماممان خمینی روح الله بت شکن زمان و رسواگر طاغوتیان و درهم کوبنده.ستمگران و جباران و با سلام به امت قهرمان و همیشه در صحنه.. آنگاه که آفتاب عمرم نشانه غروب را بر لب نهاد بر آن شدم تا وصیت نامه ام را بنویسم.. من یک سرباز اسلام و فرزند امام خمینی هستم . تصمیم گرفته ام که به سهم خود حرکت کنم و برای آزادی همکیشانم ، بکوشم و آنان را از دست این جهانخواران غرب و شرق و مزدوران وابسته به آنان نجات دهم . بلی ، اینان خوب می دانند که اگر اسلام پا بگیرد ، دیگر جایی برای ماندن آنان نیست و حکومتهای آنان که به گفته امام ، .مانند طبلهای تو خالی " می باشند ، مانند حکومتهای فرعون و نمرود ، بزودی واژگون خواهند شد. و اینجاست که می کوشند اسلام را نابود کنند و یا اینکه چهره واقعی اسلام را نگذارند ملتها بشناسند و وقتی می بینند که تمام توطئه های آنان نقش بر آب می شود ، می کوشند که با اسلام بجنگند و اینان میخواهند اسلام را نابود سازند و به سلطه گری خود ادامه دهند . اینجاست که ناگهان ناراحت میشوم و به خود می آیم . چه کنم مسئولیت خیلی سنگین است . پاسدارم ، باید خط سرخ امام خمینی را پاسداری کنم و غربیها و شرقیها را غربال کرده ، به دور ریخته ، امتی خالص و معتقد به مکتب اسلام بوجود آورد. بنا براین تصمیم گرفته ام برای رفتن به سوی خدا و تکامل و رشد و انسانیت ، هجرت کنم و سرزمین اسلامیم را از اشغال این بی دینان و فتنه جویان وابسته به امپریالیسم شرق و غرب در می آورم که نا گهان به فکر مرگ و شهادت می افتم و از ملت انقلابی و مسلمان می خواهم که همواره پشت سر امام امت حرکت کرده و تا پیروزی کامل اسلام از مبارزه علیه کفر و نفاق برندارند. آرزویم این است که درراه مکتبم کشته شوم و اگر خداوند مرا بپذیرد شهید شوم . امیدوارم خونی که از من ریخته میشود در راه اسلام و مکتب و پیروزی مستضعفان جهان باشد. وصیت به پدر و مادرم پدر و مادر مهربانم ، من آگاهانه قدم در این راه نهادم و خدای سبحان را شکر میکنم که چنین راهی را نشانم داد و نور ایمان درونم را روشن کرد که بتوانم خود و خدای خود بشناسم . مادرم من در جنگی قدم گذاشته ام که ابرقدرتهای جهانخوار به ملت مظلوم ما تحمیل کرده است ، این جنگی است که اگر جسدم را پیدا نکردی ناراحت نباشید ، چون همگی از خدا آمده ایم و دوباره بسوی او خواهیم رفت..انا لله و انا الیه راجعون ، و شما ای پدر و مادر عزیزم در این برهه اززمان دربوته آزمایش الهی قرار دارید و امیدوارم که از این آزمایش سربلند و روح سپید در آئید تا نزد امام زمان و فاطمه زهرا سربلند باشید وخداوند شما را آزمایش می کند که ببیند چگونه امانتش را بر می گردانید . آیا از برگرداندن فرزندت ناراحت میشوید یا اینکه احساس افتخار می کنید. و در آخر مادر از من راضی شو تا بتوانم در آسمان آرزویم همچون ستارهای درخشان بدرخشم و به لقاء الله برسم.. از پدر و مادرم می خواهم که یک روزه برایم بگیرند و یک ماه نماز برایم بخوانند..
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
و از برادر کوچکم جواد می خواهم که خوب درسش بخواند و بتواند تا آینده ساز مملکت اسلامی باشد. و از خواهرانم می خواهم که زینب وار رفتار کنند و فرزندانشان خوب تربیت کنند.. انشاء الله که خداوند به تمام خانواده های شهدا صبر عنایت بگرداند.
والسلام محمدعلی دهستانی تاریخ 27/11/1362
ثبت دیدگاه