شناسه: 357680

وصیت نامه شهید حسن خزر

بسم الله الرحمن الرحیم 
همه از خدائیم و به سوی او بازگشت می کنیم 
بنام خدا ، بنام آن خدائی که در مدت عمرم نتوانستم حتی شکر یک نفس کشیدنم را به جا آورم . خدائی که مهربانتر از هر کس برای ماست . و خدا فعلاً مرا تا در خانه خودش راه داده است ،آیا مرا بخانه راه بدهد یا ندهد؟ آن به خود خدا بستگی دارد..   ما که لیاقت شهادت نداریم ولی بخشش و لطف خدا زیاد است به حدی که نمی توانم فکرش کنم . ولی خوب وصیت می کنم . انشاء الله که این رحمت خدا شامل حال ما هم بشود. وصیت کلاً هدف و خواسته های یک انسانی را که مرده یا شهید شده است مشخص می کند. هدف من و ما و همه رزمندگان این است که ما بندگی خدا را       می کنیم و خداوند ما را پاک آفریده و آزاد خلق کرده است و اگر منحرف شدیم بایستی زود براه بیائیم و راه اصلی را پیدا کنیم . ما معصوم نیستیم ولی می توانیم با فکر و کوشش پیرو معصومین باشیم . ما پیرو هابیلیانیم . پیرو پیغمبران خدائیم و لبیک گوی ندای هل من ناصر ینصرنی سیدالشهداء و رهبر آزادگان و بهتر بگویم رهبر آزاد مردان ، حسین بن علی (ع) می باشیم و می گوئیم لبیک ای مظلوم ترین انسانهای پاک ، ما نبودیم که تو را یاری کنیم ، ولی هستیم که دین تو را یاری کنیم و راه تو را ادامه بدهیم.. شاید بعضی ها فکر کنند که زن و بچه دارند و نبایستی به جبهه بیایند . من از آن برادران و آقایان سئوال می کنم که ، آیا امام حسین (ع) زن و بچه نداشت ؟ آیا جای زن و بچه امام حسین (ع) امن بود؟ او زن و بچه خود را در میان هزاران نامرد بی غیرت تنها گذاشت . ولی دینش را و قرآنش را تنها نگذاشت . شما که در شهر خودتان ناموس تان امن هست فکر اساسی بکنید. آن خداست که نگهداری خود ما و عیال ما را می کند. دین اسلام را یاری کنید. خودتان را به خداوند وصل کنید، راز نگهدار باشید ، وقت کم است ، انسان باشیم ، آدمی که به خدا پناه ببرد ، خطا نمی کند یا اینکه کم خطا می کند . این قسمت وصیت من عمومی بود. و اما قسمت بعد. به آنهائی که باور ندارند اسلام را و باور ندارند که درایران انقلاب اسلامی شده است به ایشان بگوئید باور کنند. به ایشان بگوئید بی جهد دست و پا نزنند . به ایشان بگوئید ماهی را از آب نترسانند . آرزوی ماهی که در خشکی افتاده باشد، آب است.. ارزش بندگان خدا رسیدن به خدا و شهادت است . خودتان را خسته نکنید، فکر نکنید و آدم شوید، و اگر هم بخواهید آدم شوید ، یا شما را آدم می کنند یا هر چه زودتر شما را به جهنم       می فرستند ، اگر چه در هر شهری یک انسان مسلمان و پیرو انبیاء و اولیاء باشد با هزاران نفر از شما برابری می کند . این بود یک نصیحت من به شما و یا یک اخطارم به شما. و اما وصیت خصوصی من.. به پدرم ، مادرم از من راضی باشید، من تمام سعی و کوشش خودم را کردم که درحق شماها محبت کنم و شماها را از خود راضی نگه دارم، ولی نتوانستم، حق شماها بیش از این بوده ، حق شماها بعد از حق خدا بود. ولی خوب سعی کردم و حالا از شما می خواهم، شمائی که این قدر بخشش کردید و زحمت مرا کشیدید باز هم این بخشش را بکنید و مرا ببخشید و از من راضی شوید . خواهران و برادرانم و ای همه آشنایان و دوستانم شما هم به همچنین . من همیشه بیاد شماها بودم و از خداطلب بخشش برای شما می کردم و همیشه دعا گوی شما بودم و از شما راضی هستم و خواهش می کنم که فکر کنید، به راه اشتباه نروید . فقط راه درست یک راه است و روشن و مستقیم است . آن هم صراط مستقیم است که هر روز چند دفعه از خدا می خواهیم که به آن راه هدایتمان کند. من امانتی بیش نبودم و گریه نکنید. و اما خانواده ام ، خدمت همسران عزیزم فاطمه و معصومه یا معصومه و فاطمه و فرزندان عزیزم جبیب ، مریم ، اعظم ، حمیده اعضای خانواده ، همیشه من از خداخواسته.ام کمکم کند تا اینکه کسی را اذیت نکنم و اگر بنا هست روزی کسی را اذیت کنم آن روز زنده نباشم . این سعی من بود ، این کوشش من بود و این خواسته من بود . و این هم که دو زن گرفتم به دلیل ضعفی داشتم که می بایست جبران می کردم و خیلی فکر کردم و ازخدا کمک خواستم و تمام آینده را پیش بینی می کردم ، مردم چه می گویند؟ سخت هست . همه اینها را می دیدم ولی این را هم می دیدم که دیگران نمی دیدند . که اگر چند نفر باشیم و همه هدفمان یک راه باشد و جهتمان یک راه باشد اختلافی وجود ندارد. و خدا به من اجازه.می داد که این کار را بکنم . مردم اجازه نمی دادند . من هم بنده خدا بودم و به راهی که خدا گفته بود رفتم و سعی و کوشش خودم را کردم تا بین شما فرقی نگذارم و انشاء الله که نگذاشتم . شما اعضای خانواده همه در پیش چشم من یکی هستید ، مثل اعضای بدن خودم . همیشه گفته ام فقط یک شرط دارد، شرطش آن است که راهی را که خدا گفته است بروید و فکرتان ، فکر خدائی باشد. این خواهشی را که چند دفعه از شما کرده ام باز هم تکرار می کنم ، هر کاری را که در زندگی می خواهید بکنید ، ببینید آیا خدا در آن کار شما راضی هست ، بعد آن کار را انجام بدهید ، این بود شرطش.. و یک خواهش دیگر من ، به بچه های من دروغ نگوئید . نگوئید پدرتان به سفر رفته است ، یا اینکه به مسافرت رفته است و یا اینکه از سفر برخواهد گشت . امثال این دلداریها که اغلب به بچه ها می دهند ، خواهشمندم شما ندهید. حقیقت را بگوئید ، پدرتان بنده خدا بود و اینقدر از خدا خواست و اینقدر نزد خدا گریه کرد تا لیاقت آن را به او بدهد ، و تا خدا به او اجازه بدهد که در راهی که بزرگان دین و انسانهای واقعی حرکت کرده اند ، حرکت کند. این گریه ندارد بلکه شب و روز باید از خدا بخواهیم تا ما را در راه انسانهای واقعی قرار دهد و این بسی باعث خوشحالی و خوشبختی است . وانشاء الله که خداوند این لیاقت را به ما می دهد و در این راه قرار می گیریم ، اگر شهید شدم که انشاء الله می شوم نه اینکه مفت و مجانی شهید بشوم ، بلکه برزمم ، بجنگم و نابود کنم کسانی را که می خواهد آزادی و اسلام را از مابگیرند ، و قرآن را و خانه خدا را و حرمین امامان ما را . من آزاد به دنیا آمدم و آزاد می میرم ، بگوئید پدرتان هدفش این بود و به جبهه.های حق علیه باطل رفت ، از کردستان تا جنوب ، از جنوب تا غرب ، زیر گلوله های توپ ، تانک ، خمپاره ، فشنگهای دشمن را و انواع و اقسام سلاح های دشمن را بجان خرید و قطعه و قطعه شد. ولی نگذاشت یک سر سوزن به اسلام عزیزش تجاوز کنند. و از شما خانواده ام و فرزندان عزیزم و خواهران و برادرانم علی الخصوص پسرم حبیب و تمام دوستانم می خواهم راه رهبران ما را ادامه دهید، که من هم سعی کردم ادامه دهم . و اما وصیت از لحاظ بدهکاری و طلبکاری که اینها را در نواری که به مدت 20 دقیقه می باشد ، همراه با حرفهای دیگری گفته ام و مال دنیائی من ، جز یک خانه چیز دیگری نیست ، گفتم تمام شما برای من یکی هستید ، شرطش را هم گفتم ، ولی این چیزی که هست ، زیر نظر روحانیت متعهد تقسیم کنید ، رضای خدا رضای من است . در سنین جوانی هر کس خطاهائی می کند منهم به مدت 5 ، 6 سال مسافرت و نادانی روزه هایم را نشده ام ، بعداً کفاره هایش را دادم و قضایش را می شدم که ناراحتی معده پیدا کردم و نتوانستم تمام روزه هایم را بگیرم . خجالت می کشم بگویم ولی چاره ای نیست می گویم ، 200 روزه قضا دارم ولی تمام نمازهای قضایم را خوانده ام . به امید اینکه گمراه نشویم.. خداحافظ شما هر چه کردید رهبر انقلاب را. حسن خزر تاریخ 12/6/1362 تاریخ اعزام 15/5/1362

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه