شناسه: 357699

وصیت نامه شهید سیدمصطفی خدایی

بسم الله الرحمن الرحیم
 با درود و سلام به پیشگاه صاحب عصر منجی عالم بشریت حضرت حجه ابن الحسن آقا امام زمان و با سلام پدران و مادران داغدیده جنگ تحمیلی و سلام بر مفقودین و اسراء خدا شاهد بودی که چگونه برای پیوستن به تو روز شماری می کردم این بارگوئی دفعات قبل نیست نغمه شهادت یکایک عزیزان را می خواند امروز اصحاب حسین (ع) در گوشه و کنار بیابان منتظر فرمان هستند که بگوئیم و هیچ زر و زوری مرا تهدید به این کار نکرده بلکه عشق به خدا و عشق به امام زمان بود که مرا به این سرزمین کشانید . ای مردم عزیز قدر این عزیزان را بدانید و این سرزمینهایی که هر وجب آن با خون سربازی از جانبازان امام زمان رنگین شده است را بدانید و نکند ای مردم در این دنیا دنبال مادیات بروید که اینها زود گذر است و بالاخره آنچه ماندنی است اعمال نیک و بد ماست چرا باید کاری کنیم که در مقابل خون شهدا روسیاه شویم . بیائید خاطره شهدای کربلا را در سرزمین خود زنده کنیم ای مردم و ای عزیزان جایی که در توان دارید جبهه ها را گرم نگهدارید و نگذارید که خون شهدایمان در جبهه ها پایمال شود و عزیزان در این لحظه های آخر به جبهه ها هجوم آورید و به دشمنان اسلام مجال و فرصت ندهید و خوب نیست بر یک فرد مسلمان راحت بنشیند در خانه و دشمن در مرزهای او به ناموس و وطن او تجاوز کند حقوق مردم مسلمان را پایمان کند . سعی کنید تا در حد توان ، خود را به امام نزدیک کنید و او را دریابید و دیدید که چگونه ما را از گمراهی نجات دادو به راه سعادت اخروی هدایت کرد اما پدرم افسوس ، افسوس که روز و شب برای من زحمت کشیدید . مدت ۲۰ سال زحمت کشیدی ولی من نتوانستم آنطوری که باید باشم دین خود را ادا کنم چون من دیگر بهتر از فرزند امام حسین (ع) نیستم وقتی که خداوند امانت خود را تحویل خواست نباید ناراحت شد . این امانتی بود که سالها تو آن را پرورش دادی ، خوشحال باش که فرزندت در زندگی راه گمراهی را انتخاب نکرد راهی را انتخاب کردکه جدش سالها به خاطر آن، لحظه شماری می کرد . هر چند با کشته شدن من منافقین و دنیا پرستان خوشحال می شوند اما با شجاعت در مرگم به آنها بفهمانی که باید چگونه از این دنیا رفت . سرنوشت یکایک ما معلوم است و نکند که ناراحت شوی که فرزندم را فرستادم از کنارم رفت چون من لحظه های آخرم بود و هر کجا که بودم به آرزویم می رسیدم و نباید ناراحت شوی اما برادرانم هر چه شما کردی ارتباط خود را با خدا نزدیک کنید نکند که بین ما و نماز و دعا فاصله بیفتد و درس خود را بخوانید و بعد از ما سنگرهای ما را خالی نگذارید و در آخر سفارشم به پدرم این است، پدر جان اگر روزی فیض الهی نصیب حال من شد و به سوی خدا رفتم حاضر نیستم که حتی یک سر سوزنی از بنیاد شهید چیزی دریافت کیند و یا خود را به آنجا برسانید چون من به خاطر خدا رفتم و احتیاج به چیزی ندارم در آخر  جنازه ام را باز بگذارید تا یکایک دوستان و رفقایم ببینند و بدانند که خداوند چگونه دوستان عزیزش را تحویل می گیرد . در پایان اگر برایتان مقدور است چهل روز روزه و ۴ ماه نماز برایم بخوانید و تمام دوستان اقوام را یکایک سلام برسانید.        
 به امید زیارت کربلا خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
 والسلام برادر حقیرتان سیدمصطفی خدائی تاریخ ۱۳۶۴/۱۱/۱۰

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه