وصیت نامه شهید غلامرضا خدایی
بسم الله الرحمن الرحیم
بنام الله پاسدار حرمت خون شهیدان و خالق جهان آفرین که وجود مخلوقات در پهنه اوست و باز به نام خدایی که در همه حال مهربانتر است و اوست که جان را می دهد و دوباره این جان را از بدن لیاقت می گیرد و درود بر محمد(ص) و آلش و صلوات خداوند بر مهدی موعود امام عصر (عج) صاحب عالم انسانیت و بشریت که دنیای پر از ظلم و شرک را پر از عدل و داد می نماید و سلام دیگر به زمینه ساز ظهور انقلابش مرد متفکر ، مفید و با تقوا روح خدا خمینی بت شکن که مترقیان علم را به وحشت و شگفت نگه داشت است و کامپیوتر های مصنوعی را به خرابی واداشته است و در آخر سلام بر شهیدانی که با ایثار خون خود درخت برومند اسلام را قدرت بخشیدند و این درخت روبه نمواست تا از میوه های صدر اسلام گرفته تا اکنون را به حاصل برساند، وصایای خود را شروع می کنم . ای ملت اسلام و ای امت قرآن ما اکنون بر اساس وظیفه الهی و شرعی راضی به ایثار خود شدیم می خواهم چندکلمه با شما صحبت کنم ولی باید بگویم که من لیاقت آن را ندارم که با چنین امتی صحبت کنم ولی چاره ای ندارم در ابتدا باید بگویم ای ملت قهرمان اول تزکیه و بعد علم را فرا گیرید و درعین فرا گرفتن علم تقوا را هم نصب العین خود سازید و بعد هدفتان همراه با راه مستقیم و فی سبیل الله باشد در پایان باید عرض کنم که امام را دعا کنید و به تمام معنا مقلد او باشید چون اوست که می تواند انقلاب اسلامی را به صاحبش برساند . در نماز جمعه ها که ستون استوار اسلام ، وجمهوری اسلامی است فعالانه شرکت نمایند و در مقابل منافقان و کوردلانی که هر روز به تعداد شهیدان محراب می افزایند و هر روز در شهرهای بزرگ با انفجارات می خواهند رعب و وحشت در بین امت اسلام بیفکنند باآنان قاطعانه برخورد نمائید و آنها را به سزای اعمال زشت و پلیدشان برسانید ای پدر گرامیم شاید این روزها آخرین روزها و آخرین لحظات عمر فرزندتان باشد که می گذرد و هر لحظه که می گذرد روحم شاد و دلم پاک می شود و به جوارش نزدیک می شوم و پدر از تو یک خواهش می کنم که هر وقت خبر شهادت من به گوش تو رسید خونسردی خود را حفظ کنید و در همان هنگام دو سجده شکر بجا بیاورید به خاطر اینکه لیاقت آن را داشتید که فرزندتان در راه خدا و برای پیاده کردن احکام الهی روی پهنای زمین به شهادت رسید ناراحت نشوید برای اینکه من امانتی بودم از طرف حق تعالی به شما و حال وقت آن فرا رسیده که این امانت نا قابل را ازشما بگیرد و همانگونه که خود می فرماید
مرکب در قلم مـانند آب است خجالت می کشم خطم خراب است
غلامرضا خدائی مورخ ۱۳۶۴/۱۱/۷
ثبت دیدگاه