وصیت نامه شهید محمدکاظم اکبری
بسم الله الرحمن الرحیم
یا ایها الذین امنوا استعینوا بالصبروالصلوه ان الله مع الصابرین و لا تقولوا لمن یقتل فی سبیل الله اموات بل احیاء لکن لا تشعرون
ای کسانیکه ایمان آورده ایدکمک جوئیدازصبرونمازهماناخداوند با صبرکنندگان است و نگوئید به آنانکه در راه خدا کشته شدند مردگانند بلکه زندگانند ولیکن در نمی یابید
با سلام بر مهدی موعود و نایب بر حقش این پیر جماران و با سلام بر تمام اسراء و مفقودین ، اینجانب محمد کاظم اکبری فرزند علی به شماره شناسنامه ۱۰۱۱ متولد سال۱۳۴۶ برای تذکر به خودم و به آنانکه طالب آن هستند وصیت خود را آغاز می کنم امیدوارم که توانسته باشم تا موقعی که در این دنیای فانی زود گذر هستم رضای خدا را نسبت به خود جلب کرده باشم و دین خود را نسبت به اسلام و انقلاب ادا کرده باشم. دا را شکر می کنم که توانستم خود را از هواهای نفسانی بیرون اندازم و به معشوق خود برسم و مردم شهیدپرور ایران بخصوص مردم ترک آباد و یزد ، امیدوارم حالتان چون حال رزمندگان دلیر اسلام باشد و قلبتان آکنده از ایمان وصیت من به دوستانم این است که بعد از من راهم را ادامه دهید و نگذارند که خون این شهیدان پایمال شود . وصیت من به مردم ایران این است که نگذارید خون این شهیدان در چنین موقعیتی پایمال شود و پشت جبهه را خالی کنند و وصیت من به پدر و مادرم و تمام برادارن و خواهران ، ای پدری که در غم فرزند اولت خم به ابرو نیاوردی امیدوارم که در غم این فرزند حقیرت نیز افسوس نبری چون من یک امانت بیش نبودم و خدا گلچین است و ای مادر که در تمام غمهای تو شریکم امیدوارم که در طی این مدت که برایم زحمت کشیدی و مرا بزرگ کردی مرا عفو کنی و مرا ببخشی و امیدوارم که در عزای من گریه نکن و با صبر خود مشت محکمی بر دهان استکبار جهانی بزنی و به مادران دیگر صبر و استقامت خود را در مقابل از دست دادن دو فرزند عزیزت را نشان دهی و ای خواهری که در خانه برایم زحمت کشیدی و همراه و مونس من بودی امیدوارم که با رعایت کردن حجاب اسلامی خود به دشمنان اسلام بفهمانی که تا خون دررگ ماست ما پیرو اسلام و قرآنیم و با از دست دادن یک فرزند و دو برادرنمی هراسیم و ای برادران که در تمام طول زندگی مرا یاری کردید و از من نگهداری نمودید امیدوارم که خود را در این عزای من نبازید و خود را سر مشق قرار دهی و به تمام برادران شهید بفهمانید که ملت ایران با شهید دادن زنده تر می شود و در آخر وصیت خود را به اقوام آغاز می کنم که این است ای اقوامی که همه شما مرا دوست می داشتید و اگر می خواهید که من راضی باشم خود را در عزای من نبازید و مانند کوه استوار باشید چون ما از خدا آمدیم و به سوی او باز می گردیم . و دیگر وصیتی ندارم فقط برای اینکه در خانه هر روز برایم گریه نکنند هر آثاری از من بجا مانده است را از بین ببرید که جلوی چشم مادر و پدرم نباشد و دیگر چیزی که دارم یک موتور است و آن هم هر کار که خودتان می خواهید با آن بکنید.
محمد کاظم اکبری
تاریخ ۱۳۶۴/۱۱/۱۵
ثبت دیدگاه