شناسه: 358347

وصیت نامه شهید محمدحسین انصاری

بسم الله الرحمن الرحیم
بعد از کشته شدنم که البته لیاقت آن ندارم که اسم شهید به روی خود بگذارم (چون طبق خوابی که دیدم و به نظرم آمد که دیگر در این دنیا نیستم ، در آن مجمعی که جمع شده بودیم برای هر کسی قرعه کشی کردند و بعد آن مهره قرعه که بنام من در آمد و روی آن مهره کلمه رشد نوشته شده بود که حرف (ر) آن پاک شده بود، بنا بر این نقصی در من بود که لیاقت آن کلمه را نداشتم.) پیامم و حرفم به خانواده ام ودیگر برادران و خواهران عزیزم این است که تا آخرین قطره خون خود از این انقلاب و نهال آزادی مواظبت کنند . چون درخت آزادی با خون شما ملت مسلمان تغذیه می کند و بدون خون آن درخت خواهد خشکید. و اگر انتقامی هست و شما خواهان انتقام هستی، اگر نسبت به این شهدا احساس دین و مسئولیت می کنی ادامه راهشان با هر وسیله ای که در اختیار داری از قلم و زبان و اسلحه...... و اما چند کلمه ای به همکاران عزیزم که شغلشان معلمی است و تعلیم دادن و آگاه ساختن این نوباوگان است روشن نمودن آن عزیزان به واقعیت معاد حقیقی ، وحی هست و همه چیز باید باشد پس شهیدان که خونشان دشمن را رسوا ساخت شما با قلمشان راهشان را ادامه بدهید. و ای پدر عزیزم شاید من برای تو پسر خوبی نبودم چون از اولی که خود را شناختم به تو خیلی اذیت کردم . درست است که ناراحت شدنت هم ظاهری بود و از ته دل ناراحت نبودی بایک کاسه آب . جوش وخاموش می شدی ولی از تو می خواهم از من راضی باشی و اگر کینه ای نیز آنها از من به دل دارند ، آنها را راضی کنی.. اگر در کردستان کشته شدم یا جای دیگر از شما می خواهم که پول ماشینم و حقوق معلمیم که تا الان پهلوی شماست صرف بهبود وضع مردم مستضعف کردستان کنید.                والسلام

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه