وصیت نامه شهید محمد افخمی اردکانی
طبسم رب الشهداء
من اين راه را انتخاب كردم كه منتظر من نباشيد چون نرفتم كه زنده بر گردم رفتم با كفر مبارزه كنم و بكشم اگر نتوانستم بكشم كشته شوم . وصيت مي كنم كه هرگز براي من اشك نريزيد فقط به مادرم بگوئيد كه تو در نزد زينب سر بلند خواهي بود چون كه تو هم شهيد دادي ، مادر به يا دفرزنداني باش كه بدن پاره پاره آنان را هم مادرانشان نديدند كه توسط مزدوران شرقي و غربي و امثال فدائيان و منافقين و كوموله كه آنها از
ستون پنجم در ايران هستند كشته شده اند و هيچ رحمي به آنان نكردند و حتي عده اي از برادران ما را با بيشرمي سر بريدند و عده اي را زنده زنده زير خاك كردند و عده اي را هم به بعث عراق تحويل دادند و پول مي گرفتند .
مادر همچنان استوار مانند كوهي به افق سر كشيده سر بلند باش كه مبادا منافقين از شهادت فرزند تو سوء استفاده كنند كه پيش فاطمه زهرا شرمنده شوي و تو اي پدر همچنان شيري درنده در ميدان باش كه همچنان مي غرد و نعره سر مي دهد كه خداي نكرده دشمن خوشحال شود و بيايد پيش بگويد كه اي چرا نشستي پسرت را كشتند . به برادران ديني خود توصيه مي كنم كه شماها وارث اسلحه از دست افتاده من هستيد . وصيت مي كنم كه تا آخرين قطره خون خود با دشمنان اسلام بجنگيد و هميشه گوش به فرمان امام خميني باشيد و من از برادران خود مي خواهم كه پدر و مادر مرا ياري دهند و آنها را به صبر توصيه كنند و به آنان نگويند اگر او نرود چه كسي برود به آنان بگوئيد كه تنها آرزوي او شهادت در راه خدا است .
كسي خيال نكند مرا به زور به جنگ فرستادند من با ميل و ايمان خودم رفتم تا به دشمنان اسلام بفهمانم كه اسلام سازش پذير نيست . به همان خدايي كه تمامي ما را آفريده قسم كه تا آخرين قطره خون خود سنگر را رها نكرده و تا سر نگوني دشمن از سنگر بيرون نيايم و بكشم .
والسلام محمد افخمي
ثبت دیدگاه