وصیت نامه شهید سیدعلی محمد نجفی ابرقوئی
وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبيلِ اللّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاء وَلَكِن لاَّ تَشْعُرُونَ (قرآن كريم)
به شهيدان راه حق مرده نگوييد زيرا آنها زنده‌اند و ليكن شما نمي‌دانيد.
گرامي‌ترين مرگها شهادت در راه خداست. امام علي علیه‌السلام
شهادت سعادت ماست و سعادت عاقبت ماست. زينب كبري سلام‌الله‌علیها
اگر بدنهاي ما آخر كار بايد بميرد پس چرا در راه خدا با شمشير قطعه قطعه نگردد.
امام‌حسين علیه‌السلام
كشته شدن عادت و شهادت كرامت ماست.
امام زين العابدين علیه‌السلام
خط سرخ شهادت خط آل محمد صلی‌الله‌علیه‌واله و علي علیه‌السلام است. امام خميني
شهادت دعوتي است به همه نسلها و عصرها كه اگر مي‌توان بميران(جهاد) و اگر نمي‌تواني بمير (شهادت) شهيد دكتر علي شريعتي
شهادت تزريق خون است در پيكر اجتماع. استاد شهيد مطهري
با درود فراوان به ابراهيم زمانمان بت شكن قرنمان امام امت خميني كبير كه هر قطره خونم و هر تپش قلبم نداي او را مي‌دهد و با سلام فراوان به روح تابناك شهداي حق كه با خون پاك خود درخت تنومند انقلاب را آبياري كردند و ثمره آن يعني استقلال آزادي جمهوري اسلامي را به ما ارزاني داشتند.
سپس درود بر ملت مسلمان انقلابي و شهيد پرور كشور اسلاميمان كه با وحدت و صبر انقلابي و زينب گونه خويش مشكلات را بردوش خود حمل مي‌كنند و به ابرقدرتهاي شرق و غرب مي‌فهمانند كه ما روز به روز با محاصره اقتصادي و... شما قويتر مي‌شويم و هرگز سازش با شما نخواهيم داشت چون مي‌جنگيم، مي‌ميريم و سازش نمي‌پذيريم اگر چه فقر وگرسنگي ما را فرا گيرد.
آري، حسين آموخت كه مرگ سياه، سرنوشت شوم مردم زبوني است كه به هر ننگي تن مي‌دهند تا زنده بمانند، چه كساني كه گستاخي آنرا ندارند كه شهادت را انتخاب كنند، مرگ آنان را انتخاب خواهد كرد و اينك كه بانگ رساي حسين علیه‌السلام در جهان طنين افكنده، بلند است كه‌مي‌گويد:
هل من ناصر ينصرني
آيا كسي هست كه‌مرا ياري كند؟
من با فرياد نعم (آري) جوابش را خواهم داد و تو برادر بدان كه مسئوليت بيشتري بعد از من بر دوشت سنگيني مي‌كند، بيدار باش لحظه‌اي از توطئه‌هاي خارجي و داخلي بي‌خبر نباش.مي‌خواهند حقيقتها را از بين ببرند، انديشه‌ها را پايمال كنند و ظلمها را پا بر جا بنشانند و خود فكر كن كه مسؤوليت تو در مقابل اينها چيست؟ يا بايد مرگ سرخ را انتخاب كرد يا مرگ سياه، مرگ سرخ سعادت و شرف و حرمت براي توست و مرگ سياه ننگ و ذلت و خواري. پس برادر راه رسيدن به سعادت اخروي پند و نصيحت پيامبر گونه اماممان، عملي نمودن كارمان اگر چه به ارزش جانمان تمام شود و در آخر راه امام رفتن است. و اين را بدان برادر، چراغ هدايت و كشتي نجات ما تنها امام است امام.
و اما تو اي خواهر اي رسالت برادر و شوهر بر دوش، اي خواهر اي رهرو زينب لحظه‌اي ديگر تحمل. خود مي‌داني كه عزت و شرف تو در حجاب است پس حجابت را كه بهترين سلاح درمقابل ابرقدرتها است و از خون سرخ من نيز كوبنده‌تر است حفظ كن.
و اما تو اي مادر عزيز اگرچه من براي تو فرزند خوبي نبودم ولي اميدوارم كه مرا ببخشيد و حلالم كنيد چون زحمت شبانه روزي من خيلي زياد بود و از اينكه نتوانستي در دنيا ثمره فرزند خود را كه يك عمر باخون دل پرورانيده بودي بدست آوري از تو معذرت مي‌خواهم.
ولي مادر بدان كه مرا از دست نداده‌اي بلكه مرا براي اسلام و انقلاب هديه دادي و اميدوارم‌كه خداوند متعال در مقابل اين هديه در حيات اخروي پاداشي بزرگ نصيب تو گرداند انشاءالله. مادر آرزو دارم كه ام وهب وار باشي يعني مانند مادر وهب، كه اگر سرم را نيز بریدند و به طرف تو پرتاب كردند بگويي چيزي را كه در راه خدا داده‌ام پس نخواهم گرفت و در ضمن اميدوارم كه سرمشق مادر بودن را به خودبگيري و نمونه كامل مادر بودن را از مادر شهيد علي و احمد پور نجفي ياد بگير.
و اما تو اي پدر، ای كه چندين سال است در خاك خفته‌اي، اينك سر بردار و نظري به شهادت فرزندت بينداز و ببين كه چگونه فرياد هل من ناصر امام امت، خميني كبيرش را شنيد و چگونه به ياري او شتافت اينك پدر از خدايت سپاسگزاري كن و نيز بدان اين خط سرخي بود نه من بلكه محمد صلی‌الله‌علیه‌واله و علي علیه‌السلام رفتند.
اگر شهيد شدم و اين فخر و سعادت بزرگ نصيبم شد به مادرم بگوييد همچنان مادر وهب باشد. بر كفنم عكسي از امام خميني را بگذاريد تا بدانند كه سرباز امام خميني بودم. شعار خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار يادتان نرود. منافقان بدانند كه از هر قطرات(قطره) خون من، صدها همفكر و هم راز در پيرامونم حلقه خواهند زد و با من همصدايي و هم آوازي خواهند كرد و اگر دشمنم صدايم را خفه كرد، صدها صدا در تأييد انديشه‌ام بانگ برخواهد داشت، بانگي كه طنين آن صداي ستمگران را در حلقومشان خفه خواهد نمود. بگذاريد اين سخنان به گوش منافقين برسد و آنان بدانند كه تاريخ در قضاوت خود اشتباه نمي‌كند و ابرهاي سياه استبداد به كنار مي‌رود و خورشيد تابان نمايان مي‌گردد و همه مي‌دانند خميني چه كسي است؟ و دوستان او چه مي‌خواهند و در ضمن بدانند كه من اينچنين خميني را دوست‌دارم و اينچنين به او عشق مي‌ورزم كه همه عمرم فداي يك لحظه عمر او
ضمنا بر سنگ تاريخم بنويسيد:
آنها كه رفتند كاري حسيني كردند و آنها كه ماندند بايد كاري زينبي كنند و گرنه‌يزيدي‌اند.
خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار
و السلام عليكم و رحمه الله و بركاته
ثبت دیدگاه