وصیت نامه شهید رحمن فلاح زاده ابرقوئی 2
وصیت نامه اینجانب رحمان فلاحزاده فرزند محمدحسن به شماره شناسنامه 264 متولد 1338 ابرقو
با نام خدا و با سلام به همه رهروان راه حق و حقیقت
خدمت پدر و مادر م سلام میرسانم امیدوارم که مرا حلال کنند و ببخشند. میدانم که فرزند شایستهای نبودم برای شما و باز هم امیدوارم که مرا ببخشید و از درگاه خداوند بزرگ برایم طلب مغفرت کنید تا بلکه خداوند از سنگینی بار گناهانم بکاهد و مرا مورد عفو خود قرار دهد .من در این وصیتنامه همه چیزهایی را که باید شرح بدهم می نویسم بعد از مرگم علی چاکرالحسینی پسر خالهام را وکیل خود قرار میدهم و معذرت میخواهم که او را به دردسر میاندازم امیدوارم که مرا ببخشد بعد از مرگم همه هستی و دارایی من هر چه هست به پدر و مادرم تعلق می گیرد البته بعد از حساب و کتاب.
سلامم را به فاطمه همسرم برسانید و به او بگویید مر ا ببخشد و عفو کند. بعد از مرگ من او می خواهد به عقد هرکسی خواست و اولین خواستگاری که پیدا شد در بیاید و زندگی کند چون او جوان است و اول زندگیش است و من هم از خدا برایش آرزوی خوشبختی میکنم و امیدوارم بدرگاه ایزد متعال که خوشبخت بشود و من اصلا راضی ندارم که او زندگیش بخاطر من بلاتکلیف بماند و خدا هم راضی نیست چیزهایی که من دارم خانهای که در شیراز با غلامرضا شریکی داریم بعد از مرگم خانه را بفروشد و هر چه که کسری خرجی دارد بدهد و بعد از پول کل آن، کم کند و هرچه قسمت آن شد یک قسمت از آن را به خمس و زکات و هرچه که لازمه دارایی یک مسلمان است بدهید و بقیه را می تونید به یک نفر آدم درست کار حالا هر که می خواهید انتخاب کنید بدهید و روی آن کار کند و درآمدش را به پدر و مادرم بدهید چون همانطور که گفتم همه دارایی من به پدر و مادرم تعلق میگیرد تا خرج خودشان و دیگر خواهر و برادرانم بشود. بعد از مرگ من همسرم را طبق ضوابط اسلام او را در مورد مهریه و چیزهای دیگر راضی کنید.
مقداری پول به عباسعلی زارعزاده فرزند باقر بدهکارم که خودش میداند چقدر است و مقدار پنج هزارتومان از آنرا موقعی که می خواستم اعزام شوم به برادرش علیمحمد دادم و بقیه اش را به او بپردازید مقداری هم به عباسعلی برادر استاد محمدحسین بدهکارم که نمیدانم چقدر است از هزار و پانصد تومان کمتر است این را هم بپردازید. مقدار 2500 تومان از حبیب شیخی طلب دارم آن را هم وصول کنید، البته هروقت که دارد. با جعفر خالهام حساب و کتابی دارم که یادم نیست به حسن شفیع بدهکارم آن را هم بپردازید و از همه کسانی که در رابطه کار با هم بودیم برای من حلالیت بطلبید. به استاد محمدحسین هم بگویید حساب من و خودش را روشن کند من به سهم خودم او را حلال کردم و او هم مرا حلال کند.
پدر و مادرم و بیبی ام را به دکتر ببرید و آنها را معالجه کنید.
بچه ها را به مدرسه ببرید و آنها را خوب بار بیاورید.
هیچگاه از خدا غافل نباشید البته من اگر در این وصیتنامه درباره شهید و شهید شدن چیزی ننوشتم چون معلوم نیست که من شهید بشوم و شاید به مرگ طبیعی مردم . اگر شهید شدم که الحمدلله که این راه خدا و انبیاء و حسین علیه السلام است که امیدوارم قبول درگاه الهی قرار گیرد اگر شهید شدم من نمی گویم که برایم گریه نکنید ولی گریهاش از روی ضعف نباشد که شمن شاد شویم منظورم دشمنان اسلام است .
هیچگاه اسلام را فراموش نکنید و دنباله رو رهبر کبیر انقلاب امام خمینی باشید که او نائب امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است و افتخار کنید که فرزندتان در این راه فدا شده است. امیدوارم که خداوند مرگ با افتخار نصیب همه بندگان خاص خودش فرماید. بازهم از همه کسان و قومان و خویشان می خواهم که مرا عفو کنند و ببخشند و برایم طلب آمرزش کنند و در ضمن خانهای که ابرقو هست کاغذش بنام من است آن هم به پدر و مادرم تعلق می گیرد و باز هم از پدر و مادرم و بیبی ام می خواهم که مرا ببخشند و حلالم کنند و به برادرم علیاکبر و حبیب سلام میرسانم و به آنها بگویید بچههای خوبی باشند برای پدر و مادرم و آنها را اذیت نکنند و امیدوارم که خداوند به شما صبر عنایت کند و شماها هم که فرزندتان را در این راه از دست می دهید اجری بزرگ نزد خداوند دارید درصورتی که آنرا ضایع نکنید و افتخار کنید که فرزندتان شهید شده است .
دیگر عرضی ندارم
خداحافظ همه شما
فرزند شما رحمان فلاحزاده
امضاء تاریخ 11/1/61
درضمن اگر درباره دارائی اگر به اندازه مستطیع بودن هست می توانید پدرم یا یک نفر دیگر را بفرستید که دینی گردن من نباشد.
باز هم از شما می خواهم مرا ببخشید و حلالم کنید و از خداوند برایم طلب آمرزش کنید .
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
راستی مقدار 1100 تومان هم در دفترچه پس اندازم دارک که آن هم به پدر و مادرم تعلق می گیرد
ثبت دیدگاه