وصیت نامه شهید حبیب الله فلاح زاده ابرقوئی
إِنَّ اللّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ ... وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ
همانا خداوند جان و مال مؤمنين را در راه خدا بهاي بهشت از ايشان خريداري نموده مؤمناني كه در راه او جهاد مي كنند پس مي كشند و خود كشته ميشوند و اين خود سعادت و پيروزي عظيمي است.
برادران و خواهران،من در موقعي وصيت نامه خود را مي نويسم كه چند ساعتي بيشتر به حمله نمانده است و چند دقيقهاي هم به غروب آفتاب، يعني در دل تنگ ترين موقع. من با(به) شما امت شهيد پرور و خانواده گرامي سفارشي دارم كه خالصانه از اين دل تنگم براي شما مي گويم:
برادرانم، اين زمان، زمان ايثار و مقاومت است، زماني كه بايد خون داد تا اسلام عزيز پابرجا بماند. زماني است كه ظلم و جور حلقوم ملتهاي مستضعف را گرفته و فقر ناشي از ظلم ظالمان و استعمارگران هر روز اين ملتهاي مسلمان و مستضعف را آزار مي دهد. ديگر آن زمان تجملات و زيباپرستها گذشته است زمان رسيدن به معبود و وصال به الله است. چه خوش است كه انسان اين جان ناقابلش را در راه خدا بدهد و در عوض برود در كنار خدا و در كنار آن صالحين و شهدا.
من براي اين به جبهه آمدم كه بفهمم براي چه زندهام و براي چه زندگي مي كنم و براي چه آفريده شدهام و خوب هم فهميدم در جبهه ها زندگي معناي ديگر دارد. من وقتي كه به جبهه نرفته بودم با خود ميانديشيدم كه زندگي يعني چه؟ براي چه خدا ما را آفريد؟ آيا براي اينكه بخوريم و بخوابيم و دنبال عيش و نوش باشيم. من وقتي به جامعهامان(جامعه) نگاه مي كردم مردمي را مي ديدم كه دنبال ماديات بودند و ديگر هيچ و من به خيالم زندگي يعني همين، ولي وقتي به جبهه آمدم فهميدم كه زندگي يعني چه، من از شما برادران تقاضا دارم كه بيايد اين جبهه ها را پر كنيد و خود ساخته شويد كه جبهه واقعاً محل خود سازي است يا دانشگاه انسان سازي است.
برادرانم من آگاهانه در اين راه قدم نهادم چرا كه خون سرخ شهيدان از كربلاي حسين علیهالسلام تا كربلا هاي جنوب و غرب ايران صدايم مي زنند كه چرا نشسته اي؟ آخر ما مسلمان هستيم ما در عصري زندگي مي كنيم كه طمع سراسر جهان را فراگرفته است ما بايد خون بدهيم آنقدر كشته بدهيم تا اسلام عزيز با ظهور حضرت مهدي عجلاللهتعالیفرجهالشریف پيروز شود. اين خون سرخ شهيدان است كه جامعه ها را به حركت در مي آورد.
من آمده ام تا به نداي«هل من ناصر ينصرني» امام حسين علیهالسلام كه اينك از حلقوم پاك خميني كبير بيرون مي آيد لبيك گفته تا به اين نحو، اندكي از مسئوليتم را در قبال خون شهيدان انجام دهم.
خواهران و برادران:
من در آخرين لحظاتم است نمي دانيد چه شوري دارم حال به عنوان يك برادر كوچكتر اين نصيحت را از من بپذيريد از شما ملت غيور و شهيد پرور خواستارم كه امام امت اين قلب ملت و اين نائب امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف و اميد عاشقان لقاء الله و اين هديه خدا را هيچگاه تنها نگذاريد و كاري نكنيد كه باعث ناراحتي ايشان شود تمام حرفهاي ايشان را كه چون مرواريد است مو به مو اجرا كنيد و كاري نكنيد كه باعث خوشحالي آمريكا و ديگر ايادي اش شود.
يك پيام به پدرم دارم:
پدر جان من وقتي كه زنده بودم خيلي عاشق امام بودم و خيلي دلم مي خواست كه امام را ببينم ولي اين فيض نصيبم نشد. خواهشمندم از شما كه به جاي من به ديدن امام رويد و روح مرا شاد كنيد و پيامم به خانواده ام اين است:
كه دست از ياري امام بر ندارند و عملاً پيرو او باشند.پيامم به امت شهيد پرور اين است كه رمز پيروزي ما وحدت ما است پس در حفظ اين فريضه الهي بكوشيم و با شركت فعال خود در نماز جمعه مشتي محكم بر دهان دشمنان اسلام و انقلاب و امام بزنند. ديگر اينكه دعاي كميل، دعاي شبانگاه مولاي متقيان و دعاي توسل، دعاي راز و نياز با معصومين و الله و دعاي ندبه، دعاي گريه و زاري در مقابل الله را هيچ گاه ترك نكنيد و اين را بدانيد كه رمز پيروزي رزمندگان ما در جبهه ها همين دعاها است. هيچگاه به فكر مال اندوزي و جاه و مقام نباشيد و يك ذره اي از كارتان براي ريا و خودنمايي نباشد چون اين دنيا محل گذر است و اين را بدانيد كه عزت و شوكت را ما هرگز در اين زندگي پست دنيا نخواهيم يافت كه همانا اين دنيا مطاعي قليل در مقابل حيات اخروي است و شهادت روزنه اي بزرگ به طرف اين ارزش الهي و تجليگاه و سرنوشت مؤمنان است.
وصيتي دارم به خواهران مكتبي و انقلابيم و آن اينكه حجاب را كه سنگري مقاوم در برابر استعمارگران و مشتي محكم بر دهان غريبان است را حفظ كنيد زيرا كه حيثيت و شرف و بزرگواري شما خواهران در حفظ حجابتان است و لباس جنگ شما همين حجاب شما است و بي دليل نيست كه ميگويند حجاب شما از خون شهيد با ارزش تر است زيرا ما شهيدان خون مي دهيم كه بي حجابي اين ارمغان استعمارگران را ريشه كن كنيم.
ديگر خواهشي از شما امت حزب الله دارم اين است كه جلو اين گروهكهايي كه مي خواهند با(به) نحوي انقلاب ما را خدشه دار كنند بايستند با تمام قوا با آنها كه مواد مخدر را وارد شهرستان ميكنند تا با اين طريق جوانهاي شما را به فساد بكشند را بگيريد و با شديد ترين روشهاي ممكن با آنها رفتار كنيد.
وصيتي دارم به برادرم كه وقتي من شهيد شدم تو بايد راه مرا ادامه دهي و در سپاه ثبت نام كني.
تو اي خواهر بايد زينبوار رسالتم را بر عهده بگيري و پيام من و شهيدان ديگر را به گوش تمام مردم برساني و بگویی كه من كوركورانه شهيد نشدم بلكه براي احياء كلمه الله بر روي زمين بود.
پدرم، اگر وظائفي را كه مي بايست در قبال شما انجام دهم ندادم مرا ببخشيد و به همه اقوام و خويشان هم بگوييد كه مرا ببخشند و راه شهيدان را انجام دهند و اسلحهي بر زمين افتاده را بردارند و با دلي پاك و ايماني راسخ به ميدان آيند و دشمن را نابود كنند و سلام بر پدراني كه مي توانند در لحظه هاي حساس وظايف خطير پدري را به جا آورند و فرزنداني نيرومند تحويل جامعه دهند و تو اي مادر مهربان خيلي حق بر من داري و من حتي نتوانستم يك ذره اي از كارها كه براي من كردي جبران كنم و تو هم مرا حلال كن و از شهيد شدنم هيچ ناراحت مباش و خدا ميداند كه من خوشحالم كه خدا شهادت را نصيبم كند و تازه اگر من شهيد شدم به دنياي پرسعادتي پاگذاشتهام اي مادر من ميدانم كه ناراحتي ولي اين طور كه نمي شود هر كسي در خانه بماند و بيرون نرود اين اسلام بايد به دست ما مستضعفان بر روي زمين زنده شود زيرا كه انقلاب مال ما است مستكبر كه به جنگ نمي رود ولي ناراحت مباش و بايد خوشحال باشي كه پسري را در راه خدا و قرآن دادي.
برادران ما امروز در مقابل خون شهيدان مسئوليم و در آخرت بايد جوابگو باشيم پس بياييد و في سبيل الله قدم نهيم و كارمان براي رضاي خدا باشد (ان صلاتي و نسكي و محياي و مماتي لله رب العالمين) و ديگر اينكه تقوي را مد نظر داشته و متقي و خدا ترس باشيم كه عذاب آخرت بس عذاب بزرگي است.
و اين منافقان بدانند كه ديگر گلوي آنها دست تودهي مستضعف گير افتاده و تا آخرين قدرت گلوي آنها را فشار مي دهند تا به هلاكت برسند و در آخر بارالها از تو مي خواهم وقتي خواستي مرا شهيد كني اول قلبم را از كار مينداز تا با تمام توانم فرياد بر آورم خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار. از عمر ما بكاه و به عمر او بيفزا و تو را شكر ميكنم كه مرا در راهي هدايت فرمودي كه تو را مصلحت بود و تو را شكر مي كنم كه مرا در زماني قرار دادي كه بتوانم شاهد احياي دين مقدس اسلام بر روي زمين باشم و حال خدايا مرا از كردار بدم ببخش و اگر نافرماني كردم تو را به كرم و بخششت ببخش آمين رب العالمين.
والسلام عليكم و رحمه و بركاته
خدا حافظ تا روز قيامت
ثبت دیدگاه