وصیت نامه شهید نجاتعلی زمانی هارونی
بسم الله الرحمن الرحيم
عمريست كه در هجران ميسوزم و ميسازم
با اين غم بيپايان ميسوزم و ميسازم
در بزم فراغ اي دوست شب تا به سحر دائم
چون شمع سرشك افشان ميسوزم و ميسازم
فرمان وصال تو آتش زده بر جانم
با آتش اين فرمان ميسوزم و ميسازم
خطابهای شعر به امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف می باشد
بعد از ظهر چهارشنبه روزي كه قرار بود به چهل دختر اعزام شويم.
پدر و مادر عزيزم به شما از اينجا سلام ميكنم اميدوارم سلام مرا پذيرا باشيد من در اينجا جايم خيلي خوب است شما ناراحت من نباشيد. و در همه حال ياد خدا باشيد دعا كنيد تا امام از ما راضي شود و من بتوانم دين خودم را به انقلاب عطا كنم.
پدر؛ ما اگر چه بچه روستا بوديم و نتوانستيم در پيروزي انقلاب نقشي ادا كنيم ولي الان اين فرصت به ما هم رسيده و ميتوانيم به وظيفه خود برسيم و به هدف نهايي خود نايل گرديم.
پدر و مادر اينجا همه بحث امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف است دعا كنيد تا اين مصلح عالم هر چه سريعتر ظهور كند تا ما همگي پيروز شويم و پرچم اسلام برافراشته شود.
پدر گرامي ميدانم كه به چه زحمتي مرا بزرگ كرديد من حقير كه نميتوانم تلافي كنم اميدوارم كه امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف ياور شما باشد.
مادر عزيزم هر كدام از دوستان مرا كه ديديد سفارش كن كه سيگار نكشند زيرا كه بچههاي سيگاري در اينجا خيلي در عذابند و سختي ميكشند. سلام مرا هم به همه دوستان وهمكلاسيهايم برسانيد و بگو همه دعا كنند تا راه كربلا باز شود.
از جواني به پيري رسيدم اي خدا كربلا را نديدم
كربلا چهار سوق دل و جان كربلا قبلهگاه دل و جان
من اگر پادشه يا گدايم عاشقم عاشق كربلايم
راه امام را ادامه بدهيد زيرا راه امام راه ماست.
ثبت دیدگاه