وصیت نامه شهید محمدرضا زمانی ابرقوئی2
یَآ أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِى إِلَى رَبِّکَ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً فَادْخُلِى فِى عِبَادِى وَادْخُلِى جَنَّتِى
هیچوقت تا به حال خود را این چنین غریب احساس نکرده ام که دیگر تاب ماندن در این دنیا را ندارم و قفس را خواهم شکست و پرواز خواهم کرد که کاسه صبرم لبریز شده است.
سالها عشاق قبرم را زیارتگه کنند زانکه من روزی طواف کوی جانان کرده ام
ومی خواهم که قبرم نزدیک محمدآدمی باشد که شرمم کُشد که بی تو نفس می کشم هنوز.که پس از او دیگر من هم یاری نداشتم بدانید که دیگر محمدی نخواهد آمد و پس از این محمدی خواهد بود
آن عاشقان شرزه که با شب نزیستند
رفتند و شهر خفته ندانست که کیستند
اما بعد نگذارید از جناه زه ام عکس گرفته شود. و بدانید آن شهری که اسم حزب الله و خط امام مردود است ارزش ماندن نداردکه شهدا تیپ حزب الله را در آنجا تشکیل داده اند و سخت است در فراق یاران اینقدر خون دل خوردن.
در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم
به وقت صبح قیامت که سر ز خاک برآرم به گفت و گوی تو باشم در آرزوی تو باشم
و بس است انتظار کشیدن به وصال کوی دوست که: الهی رضا برضائک و قضائک
دشمن اگر میکُشد، به دوست توان گفت با کهتوان گفت اینکه: دوست مرا کُشت؟
از خانه برون گشتم روسوی وصال تو اما که کنون گشتم راضی به قضای تو
شاید که بیبنم من مه روی ولی تو هرچند که پرکردم عصیان و خلاف تو(از حقیر است)
اللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ ... ضَلَلْتُ عَنْ دینی
محمدرضا زمانی 19/12/63
ثبت دیدگاه