شناسه: 361384

وصیت نامه شهید میرزامحمود زارع فیض آبادی 1

﴿ مَن طَلَبَنی وَجَدَنی، مَن وَجَدَنی عَرَفَنی وَ مَن عَرَفَنی اَحَبَّنی وَ مَن اَحَبَّنی عَشَقَنی وَ مَن عَشَقَنی عَشَقتَهُ وَ مَن عَشَقَتَهُ قَتَلتَهُ وَ مَن قَتَلتَهُ فَعَلی دِیَتَهُ وَ مَن عَلی دِیَتَهُ فَاِنّا دِیَتُهُ﴾

آنكس‌ كه‌ مرا طلب‌ كند مرا مي‌يابد و آنكس‌ كه‌ مرا يافت‌ مي‌شناسد و آنكس‌ كه‌ مراشناخت‌ دوستم‌ دارد و آنكس‌ كه‌ دوستم‌ داشت‌ عاشقم‌ مي‌شود و آنكس‌ كه‌ عاشقم‌ شدعاشق‌ او مي‌شوم‌ و هر كس‌ كه‌ عاشقش‌ شدم‌ او را مي‌كشم‌ و آنكس‌ كه‌ من‌ بكشم‌خونبهايش‌ بر من‌ واجب‌ است‌ پس‌ من‌ خودم‌ خونبهايش‌ هستم‌.

بنام الله پاسدار حرمت خون شهیدان و با درود فراوان به پیشگاه حضرت ولی عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف و نائب بر حقش امام خمینی این قلب تپنده امت اسلامی و با سلام فراوان به ارواح طیبه شهدا و تمامای (تمام) رزمندگان اسلام و با سلام به شما ملت شهیدپرور.

اینجانب محمود زارع وصیت نامه خود را آغازمی‌کنم. قبل از هرچیز، ای ملت عزیز ابرقو و من خیلی کوچکتر از آنم که بخواهم برای شما تکلیف معین کنم اما چون دستور الهی است خود را موظف دانستم که چند کلمه‌ای بعنوان وصیت نامه بنویسم. چون دیگر در بین شما نیستم و این آخرین دیدار و آخرین حرفهایی است که با شما دارم و میزنم.

قبل از همه چیز تصميم‌ دارم‌، هدفم‌ را بخاطر انتخاب‌ آن‌ راه‌ بيان‌كنم‌. باشد تا شايد پيدا شود فردي‌كه‌ انقلابي‌ در او حاصل‌ شده‌ و از خواب‌ بي‌خبري‌ بيدار شود، يعني‌ جهاد كه‌ يكي‌ از مسائل‌ شرعي‌ دين‌ اسلام‌ است‌ و دستور الهي‌ است.‌ در این باره علی (ع) هم می‌فرماید: فَإِنَّ الْجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّه یعنی جهاد دری است از درهای بهشت. پس با توجه به اینکه دستور الهی را انجام داده باشم و از دين‌ اسلام‌ و سرزمين‌ اسلامي‌ دفاع‌ كنم،‌ به‌ جبهه‌ حق‌ عليه‌ باطل‌ پاگذاشتم‌ تا شاید مورد رحمت خداوند قرارگیرم و آن بار سنگین گناهی که طاقت تحمل آنرا نداشتم، از خود دور کنم و پروردگار مرا ببخشد. چون در حال حاضر بهترین جایی که بوسیله آن انسان می‌تواند خود را به معبود خویش نزدیک سازد، جبهه و جهاد در راه اوست و آنجا است که دلها همه به سوی او پرواز می‌کند و او هم انسان را در آغوش می‌کشد و از عالم حیوانی خارج می‌سازد.

و در اینجا به شما امت شهیدپرور توصیه و سفارش می‌کنم و جبهه و جنگ را هرگز از یاد مبرید. البته وظیفه‌ای است برای تمامی مسلمین که باید به آن عمل‌کنند.

پس هدفم از رفتن به جبهه این بود که قلبم از هرگونه گناه و آلودگی پاک‌شود و بتوانم به سوی معبودم صعود‌کنم و خداوند هم با گفته خویش و دستور خویش شهادت را لایق من دانست و این سعادت ابدی را نصیبم‌کرد. چون کسی که در راه او قدم بگذارد و او را بشناسد و او را طلب‌کند و در راهش فدا‌شود، او خود می‌داند که چه معامله‌ای با بنده‌اش بکند. و خداوند خود می‌داند که من آرزویم این بود که در راه و رضای او شهیدشوم و در راه عشق او بسوزم و مانند یک عاشق دل‌باخته در راهش فانی‌شوم.

و بار خدایا تو خود آگاهی که من هدفم جز خشنودی تو و تحقق دین مبین اسلام چیز دیگری نبوده و از شما ملت عزیز می‌خواهم که برایم دعا کنید تا خداوند مرا به راهی هدایت کرده باشد که نیکان و و صالحان او پیموده‌اند. پس خدایا من دین خود را نسبت به دینم و مکتبم انجام دادم اللَّهُمَّ إِنِّی قَدْ فَعَلْتُ مَا أَمَرْتَنِی بِهِ فَاَنْجِزْ لِی مَا وَعَدْتَنِی بِه خدایا آنچه دستور دادی، انجام‌دادم. اینک تو نیز آنچه وعده‌دادی، وفاکن.

باری از کلیه کسانی که مرا می‌شناسند، خواهش می‌کنم اگر کینه‌ای از من در دلشان مانده و ناراضی بوده‌اند مرا ببخشند و حلالم‌کنند و از شما ملت شهیدپرور می‌خواهم که جبهه را هرگز فراموش نکنید و جنگ را راس تمام مسائل قراردهید و یک لحظه به صدام لعنتی و دیگر ابرقدرتهای شرق و غرب مهلت ندهید و هیچ موقع امام عزیز را تنها نگذارید و خدای نکرده، نکند که منافقین یا ابرقدرتهای دیگر کاری بکنند که قلب امام عزیزمان آزاریابد. در دعاهایتان حتما امام را دعا کنید. چون امید ما به امام است دعاکنید تا خداوند سایه سر ایشان را از این مملکت کوتاه نکند و این انقلاب را به دست صاحب اصلی‌اش بسپارد.

باری ای پدر و مادر گرامی شما نگران نباشید که من دیگر در بین شما نیستم و خداوند این فرزند ناقابل را از شما گرفته‌است شما باید افتخار کنید که چنین سعادتی نصیب من در این دنیای فانی و زودگذر، چند سال آيا، اگر من‌ در اين‌ دنياي‌ فاني ‌و زودگذر چند سال‌ ديگر هم‌ زنده‌‌مي‌ماندم‌ و با مرگ‌ طبيعي‌ يا تصادفي‌، آخر از اين‌ دنيا مي‌رفتم‌ بهتر از این بود كه‌ در راه‌ حق‌ و حقيقت‌ فداشوم‌ و براي‌ خودم و برای شما آخرتي‌ فراهم‌‌سازم‌. پس شما برای من دعا کنید تا جزء بندگان صالح خدا باشم.

 اي‌ پدر و مادر گرامي‌ فرصت‌ فعلي‌ را كه‌ جنگ‌ با كافران‌ است‌ و يك‌ امتحان‌ الهي‌ مي‌باشد، باید غنيمت‌ شمريد و شما خوشحال‌ باشيد كه‌ فرزندتان‌ امتحانات‌ الهي‌ را انجام‌داده‌‌است‌.

و خداوند هم در قرآن می‌فرماید: ﴿ لَا يَسْتَوِي الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ دَرَجَه وَكُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَىوَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا. سوره نساء،آیه 95﴾ مؤمنان خانه‏‌نشين كه زيان‏ديده نيستند با آن مجاهدانى كه با مال و جان خود در راه خدا جهاد مى‌كنند، يكسان نمى‏ باشند. خداوند كسانى را كه با مال و جان خود جهاد مى‌كنند به درجه‏‌اى بر خانه‏‌نشينان مزيت بخشيده و همه را خدا وعده [پاداش] نيكو داده و[لى] مجاهدان را بر خانه‏ نشينان به پاداشى بزرگ برترى بخشيده‌است.

باری ای پدر و مادر و ای خواهران و برادران گرامی من نمی‌گویم که برایم گریه نکنید .میدانم که قلب شما طاقت ندارد که اشکی از چشم شما جاری نشود. ولی برای اینکه من در بین شما نیستم، گریه نکنید و هنگامی که برایم اشک می‌ریزید به یاد علی‌اکبر حسین علیه‌السلام گریه‎کنید زیرا من هم برای زنده‌ماندن یاد او و نام او شهید‌شدم و همچنین اگر من نتوانستم با شما خداحافظی کنم، مرا ببخشید.

ای پدر و مادر مهربان من، می‌دانم که در مدت عمرم هیچگونه کار نیکی در حق شما نکردم و خیلی کارهایی از من سرزده که شما را ناراحت‌کرده‌ام ولی شما از اول کودکی تا به حال خیلی خوبی‌ها در حق من کردید و مرا به اینجا رساندید. ولی من اصلا نتوانستم آن را جبران‌کنم. باید ببخشید پس حتما مرا حلال‌کنید، تا خدا مرا ببخشد.

و ای برادران و خواهران گرامیم شما هم اگر ناراحتی از دست من داشتید، مرا ببخشید. به دستورات خدا و قرآن عمل‌کنید. همیشه پیرو خط امام باشید و امام را دعا‌کنید و اهمیت زیادی برای نماز قائل شوید و بار دیگر هم می‌گویم‌، برای اینکه من در بین شما نیستم گریه نکنید چون من به آرزوی خودم که شهادت در راه خدا بوده رسیده‌ام البته باید برای جوانی گریه کرد که در شهرش با دامن آلوده از گناه با مرگ طبیعی یا تصادفی از دنیا رفته و باید گریه‌کرد و از خداوند برایش طلب آمرزش کرد چون بیهوده و بی‌هدف از دنیا رفته‌است.

بخدا قسم در این راه من آرزو‌داشتم و ای‌کاش می‌توانستم چندین بار بجنگم. چون هدفم الله است و همین. ای پدر و مادر گرامی خدای ناکرده، نکند کلمه ناکام را به من نسبت دهید من راضی ندارم که شما چنین حرفی بزنید چون من با کمال افتخار در این راه به آرزوهایم رسیدم. آن را {که}عاشقش بودم، او را یافتم و او هم معشوق من شد. پس امیدوارم که این سفارش ناقابل من را بپذیرید. دیگر عرضی ندارم.

                                                                                                          خداحافظ

                                                                                                           والسلام

                                                                                                     و من الله توفیق

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار

                                                                                                          64/11/11

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه