وصیت نامه شهید محمدعلی زارع مهرآبادی 2
بسم الله الرحمن الرحيم
با نام خداوند تعالي سخنم را آغاز ميكنم و با سلام بر امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف ياور مستضعفان و نجاتدهنده گرفتاران و برپا كننده عدالت و رسوا كننده كافران و با درود و سلام بر نائب برحق آن حضرت امام خميني و با درود و سلام بر شهداي راه اسلام كه خون خود را هديه خداي خويش نمودهاند و صداميان را از خاك جمهوري اسلامي بيرون راندند.
اينجانب محمد علي زارع مدتها آرزويم بر اين بود كه توفيق پيدا كنم و به جبهه بروم و قدمكوچكي هم كه شده براي اسلام عزيز بردارم و روز به روز محبتي براي رفتن به جبهه از خوداحساس ميكردم و هر بار كه شهيدي از كربلاي ايران برايمان ميآوردند بار خود را سنگينتر ميديدم تا اينكه برادر گراميم در اين راه مقدس به درجه رفيع شهادت رسيد شور و اشتياق من هر روز بيشتر ميشد و تصميم گرفتم تا راه شهدا و راه برادرم اسماعيل زارع را ادامه بدهم و هماكنون كه به جبهه اعزام ميشوم چند كلمه وصيتنامه خود را به عرض ميرسانم.
بنده حقير اگر چه گوياي سخني نيستم اما چون راهي كه براي آن حركت ميكنم براي برپا بودن احكام الهي ميباشد و هدف براي نهضت امام حسين علیهالسلام است كه آقايمان امامحسين علیهالسلام از جان و مال خود گذشتند و فدائياني چون حضرت علياكبر و حضرت عباس وقاسمها را در اين راه براي خدا دادند و امروز هم دشمنان اسلام از آمريكا و صدام كه تصميم دارند انقلاب اسلامي را نگذارند به هدفهاي خود دست پيدا كند و اسلام عزيز باقي و برقرار باشد وظيفه ما است كه از جان و مال خود دريغ نكنيم و امام را تنها نگذاريم و امر او را كه امرامام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف ميباشد به جان و دل گوش دهيم و با خون ناقابل خود درخت اسلام را آبياريكنيم.
و از امت شهيدپرور مهرآباد ميخواهم كه راه شهدا را ادامه دهند و خانوادههاي محترم شهدا را كه حق بزرگي بر گردن ما دارند گرامي بداريد و دعاي كميل و جلسات حسيني را فراموش نكنيد كه اين جلسهها انسان را به ياد خوبيهاي شهدا مياندازد.
و شما اي خانواده محترم و فرزندان عزيزم اگر شهادت نصيب من شد شما بدانيد كه سعادتي از طرف پروردگار عالم ميباشد مبادا در شهادت من طوري ناراحت شويد كه دشمنان اسلام با زبانهاي خود به امام و جمهوري اسلامي حمله ور شوند كه من با قلبي از محبت امام وجمهوري اسلامي به اين راه اعزام شدم. و فرزندانم را در اين راه مقدس وا داريد كه انشاءالله خودشان هم راه حسيني را ادامه خواهند داد و همچنين از خواهرم درخواست ميكنم كه شما هم صبر خود را از دست ندهيد و بعد از شهادت من گريهاي نكنيد كه بنده راضي نميباشم و به ياد زينب كبري باشيد كه شش تن از برادرهاي خود را تقديم اسلام نمود و به موقع خود هم بچههاي امام حسين علیهالسلام را جمعآوري ميكرد و در كوفه و شام استقامت نمود.
و از اكبر خود ميخواهم كه برادران و دو خواهرت را با آغوشي پدرانه در بر بگير و آنها را يك به يك ادامه دهنده راه شهدا قرار بده.
در خاتمه سلامتي امام و رزمندگان عزيز اسلام را از خداوند خواستارم و فرج آقا امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف را ميطلبم.
14/1/67
ثبت دیدگاه