وصیت نامه شهید محمود رستگارپناه
الَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا
آنها كه در راه خدا جهاد كنند او راه را برايشان روشن ميسازد.
بنام خدا، بنام او كه از سوي او آمدهايم و به سوي او باز خواهيم گشت بنام او كه هستيمان، دارمان، ندارمان، بود و نبودمان و همه چيزمان از اوست و به دست اوست.
اينجانب محمود رستگار پناه فرزند مرتضي متولد سال 1340 هجري شمسي شهادت ميدهم كه جز خداي يكتا خدايي نيست و محمد صلیاللهعلیهواله رسول و فرستاده اوست وعلي علیهالسلام و يازده فرزندش اولياء او و خميني فرزند پاك و نايب بر حق حجتش بر روي زمين، حجت حاضر است. آنچه كه باعث شد كه به سوي جبهه هاي نبرد حق و باطل سفركنم اولاً اعتقاد به خداوند تبارك و تعالي و آيه شريفه انا لله و انا اليه راجعون كه از اوييم و بايد به سوي او بازگرديم ثانياً اعتقادم به وجود قيامت و روز رستاخيز و بهشت و جهنم در دنيايي ديگر و اعتقاد به اين كه اگر هر كسي در راه خدا جهاد كند و سپس شهيد گردد خداوند او را بدونپاداش نميگذارد چرا كه خداوند خود ميفرمايد:
ان الله يحب الذين يقاتلون في سبيله صفاً كأنهم بنيان مرصوص
اگر بنا باشد خداوند مجاهدان راهش را دوست بدارد چه چيزي بالاتر از اين ثالثاً بر اساس عقيده به نبوت و امامت و ولايت فقيه كه در اين زمان حضرت امام خميني رهبر كبير انقلاب اسلامي اين مقام را بر عهده دارد و در پاسخ به نداي اين امام عزيز با توجه بهپوچ و بي پايه بودن اين زندگاني دنيا و بي وفايي تعلقات آن.
اما آنچه باعث گرديد تا اين مكان مقدس يعني جبهه را محل ختم عمرم انتخاب كنم و بسوي آنجا بشتابم اين است كه در اينجا روح معنويتي وجود دارد كه در هيچ كجاي دنيا يافت نميشود زيرا ما در اين دنيا گناهان بسياري بر دوش داريم در اينجا ميتوانيم از خداوند بزرگ طلب آمرزش كرده و خود نيز از گناهان گذشته دوري كرده و در نزد خداوند توبه نماييم تا شايد او نظر لطفي نموده و ما را نيز از لطف و مهرباني خويش بيبهره نسازد زيرا اين دنياي فاني محل عبور است و ما بايد فكر دنيايي ديگر باشيم و هر چه بيشتر در راه تزكيه نفس قدم برداريم زيراكه پيامبر اكرم صلیاللهعلیهواله ميفرمايند:
اني بعثت لاتمم مكارم الاخلاق
من برگزيده شدم تا مكارم اخلاق بشر را تكميل نمايم
يا خداوند در آيه دوم سوره جمعه اولين وظيفه رسولان و فرستادگان خويش را پاك كردن و تزكيه روح بندگان خويش ميداند البته ما نبايد لطف خداوند را فراموش كنيم اگر چه گناهاني بسيار داريم و نا اميدي خود نيز گناهي بزرگ است. دومين علتش ادامه راه شهداي بسياري استكه در راه تحقق بخشيدن به دستورات خداوند بر روي زمين جان سپردند ميباشد زيرا كه آنها چون شمع سوختند تا جامعه شب گونه ما را روشن سازند.
دوست دارم شمع باشم در دل شبها بسوزم
روشني بخشم به جمعي و خود تنها بسوزم
آري آن زندگان رفتند و ما مردگان مانديم آنها رفتند و سوره والعصر خواندند و به ما صبر وحق وصيت كردند و اكنون وظيفه ما اين است كه لااقل آنها را الگوي خويش قرار داده و اخلاق و رفتار خود را بر اساس سلوك آنها بسازيم و اما آنچه كه از شما مردم خواهانم اين است كه اگر از فرط گرسنگي فرزندانتان و خودتان در معرض خطر مرگ قرار گرفتيد اگر همه اقوام و خويشان شما شهيد شدند اگر همه دنيا توپ و تانك شد و بر سر شما گلوله خالي كرد تا زمانيكه حتي يك قطره خون در بدن داريد دست از اسلام و امام برنداريد كه اين راه رستگاري شما و همه مسلمين است.
دوم از همه همشهرياني كه از من بدي ديدهاند ميخواهم كه از روي لطف و محبت وبزرگواري خويش مرا ببخشند.
به اميد پيروزي اسلام و برافراشته شدن پرچم لا اله الا الله در سراسر جهان
محمود رستگار پناه
ثبت دیدگاه