وصیت نامه شهید مجتبی حیدری نصرت آبادی
بسم لله الرحمن الرحيم
به نام خداوند مهربان و بخشنده كه جان همه ما در دست اوست و اوست كه زنده ميكند،ميميراند و با درود و سلام بر رهبر كبير انقلاب اسلامي اين منجي عالم بشريت و با درود وسلام بر مهدي صاحبالزمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف و با درود و سلام بر خانوادههاي شهداء، مفقودين،مجروحين و اسراء كه خداوند به ايشان طول عمر كرامت كند كه با چشم خود ببينند كه چطور رزمندگان اسلام انتقام خون آنها را از اين بزدلان بعثي خواهند گرفت، و با درود و سلام بر مسئولين دلسوز ملت از جمله خامنهاي و رفسنجاني كه خداوند طول عمر به ايشان كرامت نمايد وصيتنامه خود را آغاز ميكنم.
براي من خوب نيست كه وصيتي بكنم.چرا؟ براي اينكه همه از من بزرگتر و با معرفتتر هستيد. من شخصي گناهكار بودم و هميشه ميخواستم شما را اذيت كنم.
خلاصه هرچه بدي بود از من بود ولي حالا پشيمانم.
از شما ميخواهم كه مرا حلال كنيد.
پدر و مادر عزيزم:
ميدانم كه هرچه بچه بد باشد پيش پدر و مادرش خيلي عزيز است .ميدانم پدر و مادرم،من شما را خيلي اذيت كردم، ميدانم هميشه اسباب دردسر براي شما بودم ولي پدر و مادرم مراحلال كنيد .
به خواهرانم بگوئيد مرا حلال كنند.
به برادرانم بگوئيد كه مرا حلال كنند.
اي مردم: هرچه بدي از من ديديد به خوبي خودتان ببخشيد و مرا حلال كنيد كه من طاقت عذاب روز قيامت را ندارم.
هر كس از من طلبي دارد بيايد و طلبش را از خانواده من بگيرد، چون روز قيامت من غير ازگناه چيزي همراه خودم ندارم.
پدر ومادرم:
براي من خيلي گريه نكنيد كه اجر خودتان و اجر من در پيشگاه خدا از بين برود و به هممحصلان(همکلاسی های) من بگوئيد كه مرا حلال کنند و اي رفقا و دوستان من پايگاه را رها نكنيد كه دشمنخوشحال شود، هر كاري كه ميتوانيد براي اسلام بكنيد كه اين منافقان كوردل چشمشان كور شود.
و به فرمان امام كه وقتي ميگويند هل من ناصر ينصرني گوش كنيد تا دشمن نتواند به اينملتي كه سالها زير بار ستم شاهنشاهي بوده است، دوباره ظلم شود.
در زمان امام حسين علیهالسلام وقتي جنگ رخ داد امام از مردم درخواست ميكرد كه به جنگ بروند و مردم هم گوش ميدادند و ميرفتند، چهطور ما ميگوئيم كه وارث خون امام حسين علیهالسلام باشيم و به جنگ و به نداي امام لبيك نگوئيم. جنگ، همان جنگ كربلا است و اين امام خميني همان امام حسين كربلاي ايران است.
من به فرمان امام خود لبيك گفتم تا شايد خدا مرا قبول كند و شهيد شوم و اين بار سنگينگناه از دوش من كمتر شود و كمتر كمر مرا به درد آورد. اي برادران: وقتي كه اسلام در خطر شرق و غرب است و امام دستور فرمودند: بركساني كه توانائي دارند بايد به جبهه بروند. نه اينكه مانند چند نفر در روستاي ما وقتي برادري 16 ساله يا 15 ساله ميخواهد برود اسم بنويسد، مسخره او كنند.
الحمدالله كه اين وضع اول جنگ ما بود و حالا نيست و نخواهد هم آمد(بود). انشاءالله
و در آخر براي سلامت امام و رزمندگان صلوات.
خدايا، خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار
مجتبي حيدري 22/10/1364
ثبت دیدگاه