شناسه: 362375

وصیت نامه شهید غلامرضا حیدری نصرت آبادی

بسم‌ الله الرحمن‌ الرحيم‌

إِنَّ اللّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ  

خداوند جان‌ و مال‌ اهل‌ ايمان‌ را به‌ بهاي‌ بهشت‌ خريداري‌كرده‌.(قرآن‌كريم‌)


بنام‌ الله پاسدار حرمت‌ خون‌ شهيدان‌ و در هم‌كوبنده‌ كاخ‌ ستمگران‌ و پشتيبان‌ ضعيفان‌ ومحرومان‌. و با سلام‌ و درود بر بقيه‌ الله الاعظم‌ روحي‌ و ارواحنا له‌ الفداء يعني‌ مهدي ‌موعود عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف  اين‌ آخرين‌ حجت‌ خدا بر روي‌ زمين‌ .
و با سلام‌ و درود بر نائب‌ بر حقش‌ امام‌ خميني‌(ره‌) اين‌ پير جماران‌ و اين‌ خورشيد تابناك‌ جماران‌ كه‌ هر لحظه‌ نور خود را بر تمام‌ عالم‌ مي‌گستراند. واين‌ ابراهيم‌ زمان‌ كه‌ تمام‌ ما را ازخواب‌ غفلت‌ بيدار كرد.
و با سلام‌ و درود بر خانواده‌هاي‌ معظم‌ شهداء اين‌ افرادي‌ كه‌ اينچنين‌ جگرگوشه‌هاي‌ خودرا در راه‌ تداوم‌ اين‌ انقلاب‌ و در راه‌ نابود كردن‌ دشمنان‌ اسلام‌ فدا مي‌كنند.
و با سلام‌ و درود بر آن‌ شهيداني‌ كه‌ هنوز جسدهايشان‌ در كربلاي‌ جنوب‌ و در بيابانهاي‌ جنوب‌ و هنوز در كوههاي‌ سر بفلك‌ كشيده‌ غرب‌ افتاده‌ و هيچ‌ خبري‌ از آنها نيست‌ و پدر و مادرآنها در فراق آن‌ عزيزانشان‌ سوگوارند.
و به‌ اميد پيروزي‌ رزمندگان‌ اسلام‌ اين‌ زاهدان‌ شب‌ و شيران‌ روز و اين‌ سربازان ‌بقيه‌الله الاعظم‌ عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف در جبهه‌هاي‌ حق‌ عليه‌ باطل‌ و به‌ اميد آزادي‌ قدس‌ و كربلاي‌ معلاي‌ حسيني‌ كه‌آرزوي‌ تمام‌ مسلمانان‌ عالم‌ و بالاخص‌ آرزوي‌ مردم‌ ايران‌ است‌. و به‌ اميد برپايي‌ نماز جماعت‌ به‌ امامت‌ روح‌ خدا در آن‌ مكان‌ عزيز، وصيتنامه‌ كم‌ ارزش‌ خود را شروع‌ مي‌كنم‌:
اينجانب‌ غلامرضا حيدري‌ فرزند محمدعلي‌ ساكن‌ نصرت‌آباد، كوچكتر از آن‌ هستم‌ كه‌ شما مردم‌ با تقوا و شما ملت‌ شهيد پرور ايران‌ را وصيت‌ كنم‌ ولي‌ چون‌ وصيت‌ كردن‌ بر هر فرد مسلماني‌ واجب‌ است‌ از اين‌ رو لازم‌ دانستم‌ كه‌ چند جمله‌اي‌ به‌ عنوان‌ وصيت‌ بنويسم‌.
شما اي‌ ملت‌ غيور ايران‌ از شما مي‌خواهم‌ همان‌طور كه‌ شهداي‌ ديگر مي‌خواستند هميشه‌در صحنه‌ باشيد و هميشه‌ پشتيبان‌ انقلاب‌ اسلامي‌ اين‌ نعمت‌ بزرگ‌ الهي‌ باشيد. از شمامي‌خواهم‌ كه‌ امام‌ عزيز را تنها نگذاريد و من‌ مي‌توانم‌ بگويم‌ كه‌ هر راهي‌ را كه‌ امام‌ عزيز اين‌ پيرجماران‌ پیش مي‌رود(می‌رود) همان‌ راه‌ امام‌ زمان‌ عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف  است‌ و شما همان‌ راه‌ را دنبال‌ كنيد و فرامين‌ ايشان‌ رااطاعت‌ كنيد، خلاصه‌ هر طور كه‌ مي‌توانيد از اين‌ انقلاب‌ و امام‌ محافظت‌ كنيد.
يكي‌ ديگر از وصيت‌ من‌ به‌ شما اين‌ است‌ كه‌ جبهه‌ها را خالي‌ نكنيد و همان‌طوري‌ كه‌ درپيش‌ جبهه‌ها را پر نگه‌ داشته‌ايد اكنون‌ هم‌ جبهه‌ها را پر نگه‌ داريد و رزمندگان‌ غيور را ياري‌ كنيد و برويد تا اين‌ بعثيون‌ كافر و دشمنان‌ اسلام‌ را به‌ عقب‌ برانيد و نگذاريد كه‌ بيايند و به‌ ناموس‌ و مرز و بوم‌ اين‌ كشور اسلامي‌ تجاوز كنند و ضربه‌ بزنند هر چند كه‌ ضربه‌اي‌ كوچك‌ باشد.
باري‌ مسجدها اين‌ سنگرهاي‌ الهي‌ را هرگز خالي‌ نگذاريد و هميشه‌ در آن‌ نماز جماعت‌ ودعاي‌ كميل‌ و دعاي‌ توسل‌ و خلاصه‌ كارهاي‌ خير انجام‌ دهيد.
در زندگي‌ خود كارهايي‌ كنيد كه‌ در آخرت‌ براي‌ شما سود داشته‌ باشد نه‌ اين‌كه‌ كارهاي‌ كنيدكه‌ در آخرت‌ و دنيا به‌ ضرر شما تمام‌ شود.
وصيت‌ من‌ به‌ مردم‌ باتقوا و پرهيزكار روستاي‌ نصرت‌آباد اين‌ است‌ كه‌ مرا حلال‌ كنيد و از من‌ راضي‌ باشيد هر بد اخلاقي‌ كه‌ از من‌ در نصرت‌آباد ديديد ببخشيد، و شما هم‌ دنباله‌رو امام‌ و ولايت‌ فقيه‌ باشيد و همان‌طور كه‌ در پيش‌ به‌ جبهه‌ها مي‌رفتيد و به‌ ياري‌ رزمندگان‌ مي‌شتافتيد هم‌اكنون‌ هم‌ به‌ جبهه‌ها برويد، و مراسم‌ دعاي‌ كميل‌ را برقرار كنيد و (به)‌ اين‌ نعمت‌ كه‌ خدا به‌ شما عطا كرده‌ شكر گزار باشيد كه‌ مي‌توانيد مجلس‌هاي‌ دعاي‌ كميل‌ و دعاهاي‌ ديگر را برپا كنيد.
در نماز جمعه‌ و جماعت‌ اين‌ دو عامل‌ مهم‌ كه‌ ضربه‌ بسيار محكم‌ را بر پيكر دشمنان‌ اسلام ‌يعني‌ شرق‌ و غرب‌ مي‌زند شركت‌ كنيد و هرگز از اين‌ دو فريضه‌ الهي‌ دور نشويد.
و تذكر ديگر اينكه‌ اين‌ اتحاد خود را حفظ‌ كنيد و از دست‌ ندهيد و نگذاريد كه‌ منافقين‌ و افراد فاسد در بين‌ شما رخنه‌ كنند .
وصيت‌ من‌ به‌ پدر بزرگوارم‌ اين‌ است‌ كه‌ مرا حلال‌ كنند و از من‌ راضي‌ باشند. باري‌ پدر جان ‌از اول‌ كه‌ قدم‌ به‌ سرزمين‌ كربلا سرزمين‌ خون‌ و شهادت‌ گذاشتم‌ به‌ دبيرستاني‌ وارد شدم‌ كه‌ معلمم‌حسين‌‌ علیه‌السلام و كتابم‌ قرآن‌ است‌ و كسي‌ كه‌ مي‌خواهد وارد دبيرستان‌ بشود اول‌ بايد خود را بسازد و بعد وارد كربلاي‌ حسين‌ و دبيرستان‌ بشود.
و تولد من‌ زماني‌ خواهد بود كه‌ تير دشمن‌ به‌ قلب‌ نو شكفته‌ من‌ بخورد و قلبم‌ را پاره‌ پاره‌كند و بروي‌ خاك‌ كربلا همچون‌ قاسم‌ابن‌الحسن‌ علیه‌السلام به‌ خون‌ خود آغشته‌ شوم‌ و زماني‌ جشن‌عروسي‌ من‌ خواهد بود كه‌ در كنار مزارم‌ صداي‌ الله اكبر خميني‌ رهبر، ياحسين‌ ياحسين‌ ويامهدي‌، يازهرا شنيده‌ شود.
پدر عزيزم‌ آن‌ كشاورزي‌ ناچيز خود را ادامه‌ بدهيد كه‌ هر دانه‌ گندم‌ مثل‌ بمبي‌ است‌ كه‌ بر سرآمريكا مي‌ريزد و اي‌ خدا تو خود مي‌داني‌ كه‌ اگر خون‌ هزاران‌ تن‌ مثل‌ من‌ بر زمين‌ بريزد بهتر است‌ و راضي‌ نيستم‌ كه‌ يك‌ مو از سر رهبرمان‌ كم‌ بشود.
باري‌ پدر جان‌ باز مي‌گويم‌ من‌ را حلال‌ كنيد كه‌ اگر شما مرا حلال‌ نكنيد در روز قيامت‌ روسياه‌ خواهم‌ بود. مي‌دانم‌ كه‌ براي‌ من‌ خيلي‌ زحمت‌ كشيده‌ايد من‌ را به‌ مدرسه‌ فرستاده‌ايد تا به‌كلاس‌ دوم‌ دبيرستان‌ رسانديد و در طي‌ اين‌ 11 سال‌ چه‌ رنجها كه‌ كشيديد و به‌ قول‌ شهيدحيدرحسن‌ فلاح‌ يك‌ سالي‌ را كه‌ من‌ قبول‌ نشدم‌ شايد آنهم‌ يكي‌ از نعمت‌هاي‌ خدا بوده‌، خلاصه‌ با هر رنجي‌ كه‌ بود سوختيد و ساختيد و من‌ را به‌ اين‌ كلاس‌ رسانديد و حال‌ من‌ رفتم‌ واين‌ زحمت‌ها همه‌ به‌ هدر رفت‌. بايد از اين‌ نظر پدر جان‌ در مرگ‌ من‌ گريه‌ زياد نكنيد كه‌ اجرخود را ضايع‌ كنيد و از بين‌ ببريد و در همه‌ غمها چون‌ ديگر پدران‌ شهداء صابر باشيد كه‌خداوند با صابران‌ است‌. 
وصيت‌ آخرم‌ به‌ پدرم‌ اين‌ است‌ كه‌ من‌ هفت‌ روزه‌ بدهكارم‌ شما اين‌ روزه‌ها را بگيريد.
مادر جان‌ مرا حلال‌ كنيد، مرا حلال‌ كنيد، مرا حلال‌ كنيد. براي‌ من‌ خيلي‌ زحمت‌ كشيده‌ايد ومرا بزرگ‌ كرده‌ايد چه‌ زحمتهاي‌ طاقت‌ فرسا را كه‌ متحمل‌ شديد. مادر جان‌ از شما مي‌خواهم‌ كه‌همچون‌ حضرت‌ زينب‌ سلام‌الله‌علیها در مصيبتها صابر باشيد و هيچگاه‌ ياد خدا را فراموش‌ نكنيد و بعداز نمازهايتان‌ دعا به‌ جان‌ امام‌ و پيروزي‌ رزمندگان‌ يادتان‌ نرود.
از برادران‌ و خواهرانم‌ مي‌خواهم‌ كه‌ آنها هم‌ مرا حلال‌ كنند و از اين‌ كه‌ بعضي‌ وقتها به‌ آنهاپرخاش‌ كردم‌ ببخشيد.
از برادرم‌ حميد مي‌خواهم‌ كه‌ سنگر مدرسه‌ را رها نكند درسهايش‌ را بخواند و نماز وروزه‌هايش‌ را بجا بياورد.
و از خواهرانم‌ مي‌خواهم‌ كه‌ حجاب‌ خود را حفظ‌ كنند كه‌ حجاب‌ آنها كوبنده‌تر از خون‌شهداء است‌.
خلاصه‌ از همه‌ حلاليت‌ مي‌طلبم‌. 
والسلام‌ ديگر وصيتي‌ ندارم‌.
به‌ اميد ديدار در آخرت‌   
كاتب‌ بد خط‌:غلامرضا حيدري‌ 
سرود حزب‌الله
بر سر قبر من‌ اين‌ اشعار را بخوانيد و سينه‌ بزنيد:
بعد از من‌ اي‌ مادر ديگر مكن‌ زاري ‌رفتم‌ كنم‌ اين‌ كه‌ از دين‌ حق‌ ياري‌
پرورده‌اي‌ من‌ را از بهر جانبازي‌ در پاي‌ نخل‌ دين‌ خونم‌ شود جاري‌
سرباز اسلامم‌ گشتم‌ فدا مادر بعد از نماز خود پيش‌ خدا مادر
از سوز دل‌ بر خوان‌ اي‌ با وفا مادر ياري‌ كند ما را در راه‌ دين‌ داري‌
آيد به‌ قربانگاه‌ سرباز جندالله جان‌ بر كفش‌ دارد همچون‌ ذبيح‌الله
دارد به‌ سر شوق‌ ياري‌ روح‌الله دارد چو من‌ رهبر يار وفاداري‌
بعد از من‌ اي‌ مادر ديگر مكن‌ زاري‌ 
من‌ را كنار قبر دائيم‌ به‌ خاك‌ بسپاريد.
غلامرضا حيدري‌ نصرت‌آبادي‌ فرزند محمد علي‌ حيدري‌
استان‌ فارس‌ ـ ابركوه‌ ـ نصرت‌آباد
 

 

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه