ديدار به قيامت
بهمن ماه 1360 با شهيدان سيدمحمدرضا حقدوست، حبيب الله فلاح زاده(حسن)،شهيدعبدالخالق قاري زاده و محمدحسين غلامي(مکانيک) و... به تنگه چزابه اعزام شديم.
شهيد حقدوست داراي قد و قامتي بلند بود. بالاي سنگر، روي خاکريز به صورت ايستاده نارنجک خود را کشيده و به سمت دشمن پرتاب مي کرد.
به سيد گفتم:آقا رضا در تيررس دشمن قرار داري، مواظب باش! خودت و ما در خطر هستيم.
ناگهان دشمن چند گلوله منور شليک کرد.
همه جا مثل روز روشن شد.
عراقي ها در مقابل، دست به حمله زدند تا تنگه چزابه را از ما بگيرند.
در اين حال نيروهاي ايران و عراق در فاصله 10 متري يکديگر، به صورت تن به تن در گير شدند.
در اين درگيري شديد و تبادل اتش،من مجروح شدم و شهيد حقدوست نيز چفيه خود را بر روي زخم آرنج من بست.
با برانکارد و بي ام پي، به خط دوم منتقل و بعد با هواپيماي حمل و نقل مجروح به شيراز اعزام شدم.
ديدارمان با شهيد حقدوست به قيامت موکول شد.
سيدعلي آقا جوهري در کتاب همگام با حماسه، ص768
ثبت دیدگاه