شناسه: 362475

وصیت نامه شهید حسن اکرمی ابرقوئی

وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاء عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ گمان‌ مبريد كساني‌ را كه‌ در راه‌ خدا كشته‌شده‌اند مرده‌اند بلكه‌ آنها زنده‌اند و در نزدپروردگارشان‌ روزي‌ مي‌خورند. با سلام‌ بر امام‌ زمان‌ عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف و با درود بر رهبر كبير انقلاب‌ امام‌ خميني‌ اين‌ پيرمرد هشتاد ساله‌اي‌ كه‌ تمام‌ عمر خود را در راه‌ خدا در زندان‌ و تبعيد گذرانده‌ است‌. امام‌ كاري‌ بس ‌عظيم‌ كرد، او باعث‌ شد من‌ از زندان‌ نفس‌ بدرآيم‌ و خدا را شكرمي‌كنم‌ كه‌ به‌ من‌ مهلت‌ داد تا اسلام‌ واقعي‌ را بشناسم‌. مادر و برادران‌ عزيز مرا ببخشيد كه‌ مرا تا سن‌ 18 سالگي‌ بزرگ‌كرديد و از شما جدا شدم‌. به‌ خدا قسم‌ اگر وظيفه ‌من‌ در قبال‌ اسلام‌ و خون‌ شهيدان‌ نبود نمي‌رفتم‌ و خداوند يك‌ جان‌ به‌ من‌ عاريه ‌داده‌ و هر وقت‌كه‌ بخواهد مي‌گيرد. و از شما مي‌خواهم‌ كه‌ براي‌ من‌ گريه ‌نكنيد بايد خوشحال‌ باشيد والله دروغ‌ نمي‌گويم‌ شما از اينكه‌ برادري‌ و فرزندي‌ را از دست‌ داده‌ايد نبايد ناراحت ‌باشيد. و انگار كنيد كه‌ شب‌ عروسي‌ من‌ مي‌باشد. و به‌ برادرانم‌ بگوييد اين‌ راه‌ كه‌ من‌ رفتم‌ شما هم‌ ادامه‌ بدهيد كه‌ راه‌ الله است‌، جاي‌ مرا بگيريد و راه‌ امام‌ را بپيماييد و از امام‌ جدا نشويد. امام‌ را تنها نگذاريد، شما فرزند و برادري‌ را در راه‌ اسلام‌ و قرآن‌ قرباني‌ كرديد. همانند ديگر سربازان‌ اسلام‌ در زمان‌ پيغمبر صلی‌الله‌علیه‌واله و حسين‌ ابن‌ علي‌‌ علیه‌السلام چون‌ خون‌ ما رنگين‌تر از خون‌ آنان‌ نيست‌ و همه‌ ما فداي‌ علي‌ اكبرامام‌ حسين‌‌ علیه‌السلام. مادر و برادرانم‌، اگر جنازه‌ من‌ بدست‌ شما نيامد ناراحت‌ نباشيد چون‌ شما مرا در راه‌ خدا فدايي ‌داده‌ايد اگر لياقت‌ پيداكنم‌. و اما من‌ به‌ عنوان‌ وصيت‌ به‌ همه‌ بازماندگان‌ اعم‌ از برادران‌ روحاني‌، ارتشي‌، پاسدار،بسيجي‌ و همه‌ نيروهاي‌ انقلاب‌ اسلامي‌ و نيز از همه‌ نهادهاي‌ اسلامي‌ تقاضامندم‌ تا لحظات‌آخر دست‌ ياري‌ و حمايت‌ اسلام‌ و امام‌ امت‌ برنداريد و راه‌ تمامي‌ شهداي‌ انقلاب‌ اسلامي‌ را ادامه ‌دهيد.من‌ اگر زنده ‌ماندم‌ با قلم‌ و مبارزه‌ام‌ بر عليه‌ آمريكا مي‌جنگم‌ و اگر شهيد شدم‌ با خون‌ سرخ‌ خويش‌ آنها را در هم‌ مي‌شكنم‌.از خواهران‌ مي‌خواهم‌ كه‌ حجاب‌ خود را حفظ‌ كنند كه‌ اثر حجاب‌ شما خواهران‌ برابر است‌ با خون‌ سرخ شهيدان.‌ و شما خواهران‌ فاطمه‌وار زندگي‌كنيد و همچون‌ زينب‌ علیه‌السلام عمل‌كنيد. در زندگي‌ خدا را ناظر براعمال‌ خود بدانيد. برادران‌ بسيجي‌ از شما مي‌خواهم‌ كه‌ سنگرها را ترك ‌نكنيد و همچنين‌ سنگر مساجد را. و مردم‌ را به‌ اتحاد و همبستگي‌ دعوت‌كنيد. و تنها نيروي‌ جاذبه‌، اخلاق‌ اسلامي‌ و عمل‌ صالح ‌است‌.از روحانيت‌ مبارز دفاع‌ كنيد كه‌ الگوي‌ اسلامند. اميد است‌ كه‌ اين‌ نوشته‌هايي‌ كه‌ البته‌ ناقصند ولي‌ از دل‌ برادر كوچك‌ شما مي‌باشد مورد قبول‌ سروران‌ و دوستانم‌ و كساني‌ كه‌ روي‌ سخنم‌ با آنها مي‌باشد قرارگيرد. و در پايان‌ از برادرانم‌ مي‌خواهم‌ كه‌ اگر من‌ شهيد شدم‌ كه‌ خود را لايق‌ نمي‌دانم‌ و درصورتي‌كه‌ جسد من‌ بدست‌ شما رسيد مرا در ابرقو در كنار ديگر شهداي‌ شهرمان‌ دفن‌كنيد. از همه‌ دوستان‌ و آشنايان‌ و قوم‌ و خويشان‌ مي‌خواهم‌ كه‌ مرا حلال‌كنند. اگر من‌ به‌ آنها بدي‌ كرده‌ام‌ ايشان‌ به‌ بزرگواري‌ خود ببخشند. برادرها زمان‌ امتحان‌ است‌، مبادا از اين‌ امتحان‌ الهي‌ سودي‌ نبريد. و اما چند بيت‌ شعر كه‌ از قلب‌ خود برخاسته‌ مي‌نويسم‌. من‌ چو مفلوكان‌ نمي‌خواهم‌ كه‌ در بستر بميرم‌ مي‌روم‌ تا همچو مردان‌ در دل‌ سنگر بميرم‌ زندگي‌ آب‌ است‌ اما جرعه‌ جام‌ شهادت ‌مي‌روم‌ تا با رضاي‌ كامل‌ مادر بميرم‌ اي‌ خوشا با فرق‌ خونين‌ در لقاي‌ يار رفتن ‌سر جدا پيكر جدا در محضر دلدار رفتن‌ خدايا خدايا تا انقلاب‌ مهدي‌ خميني‌ را نگهدار والسلام‌ عليكم‌ و رحمه الله و بركاته‌ خداحافظ‌ حسن‌ اكرمي

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه