وصیت نامه شهید محمدرضا یوسف پور
بسماللهالرحمن الرحیم ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیلالله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون (کشته شدگان در راه خدا را مرده مپندارید که آنان زندهاند و در نزد خدا روزی میبرند) با سلام به پیشگاه ولی عصر امام زمان(عج) و سلام به نایب بر حقش خمینی کبیر که همچون پیامبری است برای امت و سلام و درود بر ارواح پاک شهیدان راه حق و حقیقت به خصوص شهدای جنگ تحمیلی و سلام به مردم قهرمان و شهیدپرور ایران بخصوص مردم ایثارگر یزد. با عرض سلام خدمت پدر و مادر عزیزم و دیگر متعلقین و دوستانم، اینکه به فکر نوشتن وصیتنامهای افتادم وظیفهای است که هر فرد مسلمان باید از خود به جای بگذارد. الان که دارم این وصیتنامه را مینویسم هیچ دلبستگی به این دنیا ندارم و فقط به امید خدا و برای رضای خدا به جبهه میروم و برای سربلندی اسلام و مسلمین، و اگر این سعادت بزرگ نصیبم شود که به شهادت برسم خوشحال و خشنود باشید که خانوادهتان هدیهای کوچک به این انقلاب اسلامی پر عظمت و پر شکوه اهداء کرده است. مبادا در نبودن من خانواده عزیزم ضعف نشان دهند بلکه به یاری خدا بکوشید دیگر برادران و خواهرانم را آنگونه آموزش دهید که راهی جز راه انبیاء و خطی جزء خط حسین(ع) و حسین زمان را پیش نگیرند. نمیدانم ناآگاه بودهام یا ندانسته عمل میکردم، چرا که قدر آن لحظات را که دائم در حال امتحان بودم نمیدانستم و اکنون پی بردهام که ما تماما در روی زمین خلیفه خدا بوده و باید حکم خدا را اجرا کنیم و حالا از شما میخواهم موقعیت را غنیمت شمرده و خالصانه به عبادت خدا و راز و نیاز او بپردازید. به مساجد بروید و تا حد ممکن نماز را به جماعت به پا دارید و همیشه و در همه حال امام امت را دعاگو باشید. پدر و مادر عزیزم مبادا از رفتن به قبرستان شهدا غفلت نمایید. به قبرستان شهدا بروید و درس از خود گذشتگی، ایثار و از قید و بند دنیا رها شدن را در خود زنده نگاه دارید. زیرا درخت اسلام با خون همین شهدا آبیاری شده. پدر و مادر عزیزم میدانم که در حق شما بدی زیاد کردم ولی از شما عاجزانه میخواهم که مرا ببخشید و حلالم کنید زیرا اگر از من راضی نشوید خرمن هستیم نیست و نابود خواهد شد و در آتش دوزخ خواهم سوخت هرچند که در راه خدا بپا خواستم و خود را فدا کردم و تعداد بیشماری از کافران دین خدا را به درک واصل کردم. در خاتمه از برادرم و خواهرانم که در حق من واقعا محبتها و خوبیها کردند کمال تشکر را دارم و از آنها معذرت میخواهم که آنگونه نتوانستم محبتهایشان را جبران کنم، امیدوارم که من حقیر را ببخشند و در قیامت یا شفاعت نمایند. از دامادهای با محبتمان خداحافظی میکنم و از آنها هم میخواهم اگر در حقشان بدی کردم عفوم کنند. از زن برادر مهربانم خداحافظی میکنم و از خوبیهایی که در حقم کرده است کمال تشکر را دارم. از دیگر اقوام و آشنایان و دوستان نیز خداحافظی کرده، از آنها خواستارم که خط امام را که همان خط حسین(ع) است ادامه راه خود قرار دهند. از شما پدر و مادر میخواهم دو برادر کوچکترم را حسین گونه تربیت کنید تا در آینده بتوانند راه شهیدان را ادامه داده و برای اسلام و انقلاب اسلامی مفید واقع شوند. ضمن تمام گفتهها مطلبی که بسیار مهم میباشد این است که در طول عمرم با ناآگاهی و نادانی مواجه بودهام و چیزی حز مقداری نماز و روزه قضا از خود باقی نگذاشتهام، تمنا دارم آنها را برای من ادا نمایید. و امیدوارم در قیامت همگی مرا شفاعت نمایید. والسلام. (به امید برپا شدن حکومت عدل الهی به رهبری امام زمان(ع) و نایب برحقش خمینی کبیر)
ثبت دیدگاه