وصیت نامه شهید علی اصغر میرتقی
بسم الله الرحمن الرحیم آنقدر به جبهه میروم و میجنگم تا شهید شوم. ای جوانان نکند در رختخواب بمیرید که حسین(ع) در میدان نبرد شهید شد. ای جوانان مبادا در غفلت بمیرید که علی در محراب عبادت شهید شد و مبادا در حال بیتفاوتی بمیرید که اکبر حسین در راه حسین(ع) و با هدف شهید شد. ای مادران: مباداها از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیری کنید که فردا در محضر خدا نمیتوانید جواب زینب را بدهید که تحمل 72 شهید را نمود. همه مثل خاندان وهب جوانانتان را به جبهههای نبر بفرستید و حتی جسد او را هم تحویل نگیرید زیرا مادر وهب فرمود سری را که در راه خدا دادهام پس نمیگیرم. برادران استغفار و دعا را از یاد نبرید که بهترین درمانها برای تسکین دردهاست و همیشه به یاد خدا باشید در راه او قدم بردارید و هرگز دشمنان بین شما تفرقه نیندازند و شما را از روحانیت متعهد جدا نکنند اگر کردند روز بدبختی مسلمانان و روز جشن ابرقدرتهاست. حضورتان را در جبهههای حق بر علیه باطل ثابت نگه دارید در امام بیشتر دقیق شوید و سعی کنید عظمت او را بیابید و خود را تسلیم او سازید و صداقت و اخلاص خود را همه حفظ کنید اگر فیض شهادت نصیبم شد آنان که پیرو خط سرخ امام خمینی نیستند و به ولایت او اعتقاد ندارند تگریند و بر جنازه من حاضر نشوند اما باشد که دعاء شهداء آنان را نیز متحول سازد و به رحمت الهی نزدیکشان کند. سلام مرا به رهبر عزیزم برسانید و بگویید تا آخرین قطره خونم سنگر اسلام را ترک نخواهم کرد با خداوند پیمان میبندم که در تمام عاشوراها و در شام کربلاها با حسین(ع) همراه باشم و سنگر او را خالی نکنم تا هنگامی که همه احکام اسلام در زیر پرچم اسلامی امام زمان(عج) به اجرا درآید. پدر و مادر عزیزم تمام بستگانم امیدوارم در سوگ من نگریید و برای مرگم گریه نکنید مگر برای غریبی حسین (ع ) در صحرای کربلا و برای هرچه سریعتر پیروز شدن رزمندگان اسلام ای پدر و مادر عزیز و برادران و خواهرنم امیدوارم که همچون پیش که پیرو خط امام بودید همچنان هم گوش به فرمان امام باشید و هیچ موقع امام صحنه نگذارید من از شماها حلالیت میطلبم و امیدوارم که از من راضی باشید ای مادر عزیز من که برای بزرگ کردن من چه رنجها و مشقتهایی کشیدهای تا مرا این چنین کردهای و الان دوری من برای شما سخت است ولی چارهای نیست چون که من امانتی بیش نبودم در دست شما که این امانت را توانستید درست برگردانید از تمام همسایگان و اقوام حلالیت میطلبم و ا میدوارم که همه آنها از من راضی باشند و ای برادرم امیدوارم پس شهادتم سلاح بر زمین افتادهام را برداری و برای رضای خدا با بعثیان کافر بجنگی برای انتقام گرفتن من باید آنقدر بجنگی تا شر آن بعثیان افلغی را از مملکتمان کوتاه کنید ولی خواهر عزیزم من امیدوارم که همچون زینب که بر شهادت برادرش صبر کرد تو هم صبر کنی و هرگز به خاطر شهید شدن من گریه نکنی مگر برای بی سرشدن خاندان حسین و غریبی آنها و ای برادرجان همانگونه که در پیش به پدر و مادر کمک میکردی همچنان هم به آنها کمک کن تا آنها نبودی مرا احساس نکنند ای مادر شیرت را بر من حلال کن تا بتوانم در صحرای محشر با حسین بن علی محشور گردم و از تمام دوستانم حلالیت میطلبم. به امید پیروزی نهایی رزمندگان کفرستیز اسلام. خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار. والسلام. علیاصغر میرتقی.
ثبت دیدگاه