شناسه: 364137

وصیت نامه شهید صمد منصوری شوازی

بسم الله الرحمن الرحیم . خدایا برای تو به جبهه آمدم و به خاطر تو می‌نویسم . ان الله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنة‌ه یقاتلون فی سبیل‌الله فیقتلون و یقتلون وعدا .(توبه 111) خدا جان و مال اهل ایمان را به بهشت خریداری کرده آنها در راه خدا جهاد می‌کنند که دشمنان دین را بکشند یا خود کشته شوند این وعده قطعی است بر خدا و عهدی است که در تورات و انجیل و قرآن یاد فرموده است . بنام آنکه ما را آفرید و ما را به صراط مستقیم هدایت فرمود و با درود و سلام بیکران بر پیامبران الهی که از طرف خداوند برای هدایت این بشر بسوی تکامل فرستاده شدند و درود و سلام بر امامان پاک و معصوم که با رفتار و کردار و اخلاق و شهادتشان درسی بس عظیم به ما انسانها آموختند و خوشا بحال ما که انشاالله از پیروان واقعی آنها هستیم و به دستورات آنها جامه عمل می‌پوشانیم و بدا بحال کسانی که در این راه نیستند و صلاحیت این سعادت را ندارند و بادرود و سلام بیکران بر مولایمان بقیة‌الله الاعظم حجة ابن الحسن المهدی روحی و ارواح العالمین له‌الفداء و به نایب برحقش رهبر کبیر انقلاب امام امت روح ما جان ما ، بت‌شکن ،مرد الهی امید مستضعفان زمین امام خمینی مدظله‌العالی که انشاالله خداوند سایه ایشان را تا انقلاب مهدی حتی کنار مهدی بر سر ما نگهدارد و خدای ناکرده روزی نیاید که ایشان در بین مانباشد پس می‌گوییم . اللهم احفظ امام الخمینی حتی ظهور المهدی مهمتر از همه اینکه هدفم از اینکه به جبهه آمدم بگویم که ای دشمنان خدا و ای ضدانقلاب بدان که از روی شناخت کامل و آگاهی کافی و ایمان به خدا و بخاطر بر پا شدن احکام الهی بسوی جبهه حرکت کردم و در پای این پیمانی که با خدا بستم استقامت کردم تا اینکه بدست بدترین افراد روی زمین یعنی آمریکا ، شوروی و دیگر ابرقدرتها به فیض بزرگ شهادت رسیدم و بسی افتخار و سعادت برای من و خانواده‌ام من از روی احساسات و یا بخاطر فردی به جبهه نرفتم اگر به فرمان رهبرم حرکت کردم چون فرمان او فرمان خداست و بر من واجب بود که اطاعت کردم و سعادتی نصیبم شد که به جبهه آمدم و دین خودم را به اسلام و مسلمین و مملکتم ادا نمودم و خوشحالم و از خدا شهادت را طلب می‌کردم و می‌خواستم که مرگم را با شهادت ختم کند و باتمام برساند و نمی‌خواستم به مرگ طبیعی از دنیا بروم . می‌خواستم این جسم نا قابلم را در راه خدا هدیه کنم خونم در پوستم نگندد بلکه بر روی زمین بریزد و هزاران انسان را بواسطه این خون بیدار شوند و یقین دارم که خونم انسانهایی را خواهد از خواب غفلت بیدار کرد و این رستگاری و افتخاری است که خانه ابدی خودم را آباد ساختم و این دنیا را ترک کردم با همه میلها و آرزوها و هواها که در آن است و تنها هدفم الله و اجرای حدود الهی است و بخاطر اینکه به اسلام صدمه‌ای وارد نشود حاضر شدم جانم را فداکنم و دینم را ترجیح دادم بر جانم و اینکه یک جان است ای کاش هزاران جان داشتم و فدای اسلام و امام عزیزم می‌کردم . و اما ای امت شهیدپرور به شما اگر چه کوچکتر از آنم که سخنی بگویم ولی بعنوان تذکر به شما یاد آوری میکنم که در همه جا و همه حال به یاد خدا باشید و سعی کنید به وظایف اسلامی و شرعی خود با کمال دقت و مو به مو عمل کنید و خدای ناکرده مسلمان به چند رکعت نماز خواندن که تنها یکی از دستورات اسلام و ستون دین است کفایت نکند بلکه تمام دستورات الهی مانند خمس و زکات و سهم امام و رفتن به مسجد و نمازجمعه و نماز جماعت ، کمک به جبهه ؟؟؟خلاصه امربه معروف و نهی از منکر و غیره و دیگر پشتیبانی خود از مسئولین مملکتی و روحانیت متعهد و محترم محکمتر کنید و اگر یک ضد انقلاب در اداره‌ای میخواهد با ناراضی کردن شما مردم را از انقلاب و اسلام بد بین کند با کمال قاطعیت و از روی قانون با آنها مقابله کنید و از خدا می‌خواهم که آنان را هدایت فرماید چونکه این انقلاب ما از ثمره خون هزاران هزار شهید و از بهترین جوانان هم بوده‌اند که به پیروزی رساندند و همین طور الکی به دست ما نرسیده است . خون بهشتیها و رجاییها و باهنرهاو مصطفی‌ها و خمینی‌ها و غیره ریخته شده است و خلاصه درپی اجرای احکام و حدود الهی باشیده فکر می‌کنم 4 الی 5 بار بوده و مقداری نذر و وجوهات که به عهده بنده است انشاالله که به فکرمان هستید و خیرات می‌نمائید و یک گوسفند قربانی کنید و آن را به بیچارگان و تهیدستان بدهید . (2 - حقوق الناس ) که این یکی از مردم است و خدا نمی‌بخشد و خلاصه چه آشنا و چه نا آشنا همگی ما را ببخشند و عفو نمایند . چیزی به نظرم نمی‌رسید ولی صاحبخانه از مهرماه تا کنون کرایه‌اش که ماهانه ..18 تومان است دریافت نکرده و دیگر اینکه این چندرغازی هم که داریم مخصوص صدیقه عزیزم و بچه‌ها باشد و حقوق ماهانه هم از شرکت بگیرند که آنها هم یعنی آقای جمشیدی در جریان هست و با دریافت رسید از بانک می‌گیرید و در هرحال اختیار صدیقه جانم را هم به دست عباس می‌دهم اگر پدرم نبود و چونکه مسئولیت آنها زیاد است و درحد توان مادرم نیست و او می‌تواند یعنی صدیقه خانم اختیار تام دارد که راه و روش خودش را و زندگی خودش را انتخاب کند خداوند عمرش را و وجودش را حفظ کند و در راه خیر به پایان رساند و عاقبت همگی‌شان ختم بخیر گردد . 3 - دیگر یادآور می‌شوم که کفن و دفنهای حقیر را اگر مایل باشید در یزد باشد چونکه خدا بیامرز خواهرم است و هر چند که در دنیا نتوانستم کاری برایش بکنم ولی در آنجا یعنی خلدبرین میزبانش باشم خدا بیامرزد همه ما را و از سر تقصیرات و کوتاهی‌های ما درگذرد بخصوص مرحوم زهرا منصوری و شما هرچه کردید با بچه‌هایش چه او یعنی زهرا و چه خودم‌که می‌دانم این مشکلات بر دوششان سنگینی می‌کند هر چه شما کردید بازمی‌گویم هرچه شما کردید و بچه‌ها خدا می‌داند که چه رنجی می‌کشم همه وقت به یاد این معصوم‌ها هستم دلم آتش گرفته است و می‌خواهم در این خیمه و چادر که هستم و وصیت‌نامه می‌نویسم بلند بلند گریه کنم خدایا این چه سرنوشتی است خودت را شکرگزار هستم و خیلی شکر می‌کنم خدایا ناشکری نمی‌کنم قضای من به رضای توست و رضای من به قضای توست . دیگر عرضی ندارم و السلام.. و سخنی دارم با تو ای مادرم ؟؟؟ درشهادتم نمی‌گویم گریه نکنی ولی میخواهم گریه کنی برای نو جوان امام حسین برای علی اکبرمی‌خواهم بنالی برای امام حسین رهبرم که او آموزگار بزرگ شهادت است و شهادت را به من آموخت و از تو می‌خواهم خدای نا کرده با حرکات خود دل ضدانقلاب را خوشحال نکنی و با صبر و استقامت و با روحیه عالیت مشتی به دهن آنها بکوب و به آنها نشان بده که پیروان مکتب حسینی اینگونه هستند. صبر را پیشه خود ساز و بدانکه اگر قدر این شهادت را بدانی در نزد خدا اجر بزرگی داری و به دیگر مادران شهدا و مفقودین سفارش می‌کنم که شما به مادر من دلداری بدهید و با روحیه‌های والای خودتان مادرم را دلداری و تسکین خاطر بخشید مادرم می‌دانم که جوان‌دادن سخت است اما می‌دانی که دین را به باد دادن سخت‌تر و عذابی دردناکتر دارد مادرم افتخار کن و برای امام و رزمندگان اسلام در سر تا سر جهان و سلحشوران مبارز لبنانی و افغانستانی و فلسطینی و غیره دعا کن و از خدا فرج امام زمان (عج) را طلب کن . و اما تو ای پدر محترم و ارجمندم از شما هم می‌خواهم مرا حلال کنی و از من راضی باشی و اگر به شما آزاری رساندم بخاطر خدا مرا ببخشید وگرنه در آتش جهنم می‌سوزم و بدن ضعیف من طاقت حرارت آتش را هرگز ندارد با وجود اینکه حضرت علی(ع) می‌فرماید بدن من ضعیف و ناتوان و استخوانهای بدنم باریک و از خدا می‌خواهد که عفو و بخشش را عطا کند و خاک بر سر ما که من چه هستم و چه می‌گویم یک عمر نمی‌دانستم و قرآن و اسلام را نشناخته بودم ولی به جبهه رفتم و شناختم و درک کردم و فهمیدم که باید به پدر و مادر احسان کرد بلکه به همه احسان کرد و ظلم نکرد در هرحال باید همگی شما هم از من حقیر راضی باشید تا اینکه خدا ما را بیامرزد که سخت محتاجم . در هر حال همانطور که امام حسین(ع) می‌فرماید خود را برای تحمل سختیها و مصیبتها و ناکامیها و ناروائیها آماده سازید و دل قوی دارید که قادر یکتا پشتیبان و نگهبان شماست و تنها اوست که شما را از شر دشمنان نجات می‌بخشد و عاقبت شما را بخیر می‌گرداند و دشمنان شما را به انواع عذابها و شکستها دچارمی‌گرداند . این مصیبتها و سختیها زودگذر و تمام‌شدنی است ولی‌به پاداش این جانفشانیها و فداکاریها به نعمتهای ابدی و بی پایان خداوندی خواهید رسید و بر سر کرامت و بزرگواری تکیه خواهید زد . اگر می‌خواهید در مقام و عظمت شما خللی وارد نشود هیچگاه زبان به شکایت نگشائید و آنچه را که از قدر و منزلت الهی شما می‌کاهد برزبان نیاورید . در اینجاست که روز عاشورا شنیده‌اید که خون حلقوم فرزندش را در مشت می‌گیرد و به آسمان رو به چشم‌های خدا پرتاب می‌کند که ببین و این قربانی را از من بپذیر شاهدباش ! و درچنین روزگاری است که مردن برای یک مرد تضمین حیات یک ملت است . شهادت او مایه بقای یک ایمان و یک جامعه است .ای عزیزان بدانید که شهادت در راه حق دعوتی است به همه عصرها و به همه نسلها که اگر می‌توانی بمیران و اگر نمی‌توانی بمیر! و ای همسر عزیز و مهربان تو هم همچون زینب دختر امام علی(ع) باش و ازمکتب و کلاس او درس بگیر که در یک روز عاشورا فقط 2 تن از اجساد شهیدان را بدوش کشیده و برآنها نماز گذارده بنابر نقل قول از دکتر علی شریعتی که می‌نویسد : زینب با ما سخن بگو . مگو که بر شما چه گذشت مگو که در آن صحرای سرخ چه دیدی مگو که جنایت آنجا تا به کجا رسید مگو که خداوند آن روز عزیزترین و پرشکوهترین ارزشهای خود وعظمت‌هایی را که آفریده است یکجا در ساحل فرات و برروی ریگزارهای تفدیده بیابان تف چگونه به نمایش آورد و ای خواهرم ما مسئول این هستیم که بااین میراث عزیز شهدا و مجاهدانمان و امامان و راهبرانمان و ایمانمان و کتابمان امتی نمونه بسازیم تا برای مردم جهان شاهد باشیم و شهید باشیم و پیامبر برای ما نمونه و شهید باشد . رسالتی به این سنگین . دیگر بیش از این شما را نیازارم و سخن را کوتاه کنم در هر حال در زیر این چند نکته هم برای وصیت خصوصی خود عنوان می‌دارم : بسم‌الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین - پس از حمد و ستایش خدای بزرگ و اعتقاد کامل به یگانگی وی و شهادت به حقانیت انبیا عظام خاصه پیغمبر خاتم محمدبن‌عبدالله (ص) و اقرار و اعتراف بر ولایت و اطاعت علی‌بن‌ابیطالب و یازده فرزندش که خاتم آنها مهدی موعود (عج) و حجة‌بن الحسن العسگری روحی له الفداء و سلام و درود بر شهیدان از صدر اسلام تاکنون خاصه شهدای رزمنده‌درجبهه‌های خیر و رحمت و مغفرت به ارواح آنان و با سلام و درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامی نائب برحقش روحی له الفداء و سلام و درود بر پدر و مادر و دوستانم و اینجانب صمد منصوری وصیتنامه خود را خلاصه شروع می‌نمایم . (1 - حقوق الله ) که خدامی‌داند خیلی کوتاهی کردم و امید عفو و بخشش از درگاهش دارم و حدود 2 ماه روزه و کلا 6 ماه نمازهایی را که در اثر بی توجهی قضا شده و نماز آیات ک

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه