وصیت نامه شهید محمدرضا فاضلی شورکی
بسم رب الشهدا
با درود به رهبر کبیر انقلاب و با سلام به شهیدان به خون خفته ایران وصیتنامه خود را آغاز میکنم. در آغاز:
«ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون گمان مبرید که کسانی که در راه خدا کشته میشوند مردهاند بلکه ایشان زنده میباشند و در نزد خدا روزی میخورند من وصیتکن حقیری هستم که بار گناهان بر دوش من سنگینی نموده و جبهه حق علیه باطل را پیش گرفته، شاید خداوند رحیم بر من منت گذاشته باعث بخشیده شدن گناهان من و شاید باعث رستگاری من گردد. انسان خود را میکنید که به دستی نازک و شکننده عمری کم میکند فراوان و نوشیدنیهای بسیار دارد و عواقب هولناکی در پیش دارد. و آن موقع که میبیند در خسران است و آنهم نه بلکه خسرانی که خداوند میفرماید «ان الانسان لفی خسر» از روی بیچارگی میگوید واحسرتا که این همه ضرر کردهام پروردگارا مرا ببخش و بیامرز یا رب العالمین. حقیر محمد رضا فاضلی بنده ؟؟؟ است که قلبی محجوب و نفسی معیوب و هوایی غالب و طاعتی قلیل و معصیتی کثیر دارد. اینک در سنگر مردان حق حقیرانه به چهره آنان نگاه میکنم که در برابرشان خجلم هروقت عکس روحالله را میبینم این خجالت و حقارت آنچنان میشود که مرگ را از خدا طلب میکنم.
بالاخره شهیدان رفتند و پیام رسانان زینبی باید ادامه دهنده باشند این را بگویم که واقعا امروز اگر شهیدند همین فردا و مشکلات فردا را با تحمل خسارات بیشتری باید مواجه گردیم پس ای یاران خمینی (اللهم صل علی محمد و آل محمد) در شعادت در راه خدا بخل نورزید که میدانم نمیورزید و بدانید که این خونها صاف کننده و سریعکننده و ندادهنده و آماده کننده و بازکننده راه ظهور امام زمان(عج) تعالی فرجه الشریف است. و اینک زینبیان پیامرسانان بدانید که منافقان و کافران و خودباختگان آرامتان نمیگذارند و شاید انتظار نداشته باشد.... البته و صد البته که خوشحالیم از اینکه دولت مکتبی و ریاست جمهوری مکتبی و مجلس شورای اسلامی و نمایندگان مکتبی آن و... بر صدر کار است اما این ختم کار نیست و اینک نقطه شروع میباشد و تا آنجا که عقل ناقص و فهم ضعیف حقیر اجازت دارد همین را بگوید که انقلاب سوم و چهارم و... را هم در پیش داریم. انشاءا... به امید خدا.
خوب، در اینجا وصیتنامه خانوادگی،
مادر و پدر عزیزم مرا ببخشید اگر نافرمانی کردم اگر حرف شما را گوش نکردم. برادران مرا ببخشید اگر به شما بیاحترامی نمودهام خواهر عزیزم تو هم مرا ببخش چون خیلی تو را دوست دارم به اندازه یک مادر اگر به تو بدی یا پرخاشی نمودهام و تمام اقوام پسرعمو و زن عمو و غیره همه حلالم کنید چون میخواهم همه از من راضی باشید.
یکی از بچهها به نام حمید فرج زاده با من قهر است خانهاشان پشت امامزاده بغل خانه وزیری است او را باید راضی کنید تا راضی نکنید روحم در آرامش نخواهد بود. و مادر و پدر اگر کسی پولی طلب من دارد مخصوصا علی اوفا؟؟؟ که کاظم بنادکوکی وی را میشناسد پول او را بدهید. دو عکس مرا از عکاسی مهتاب بگیرید در تشییع جنازه من نمیخواهم مادرم و پدرم یک قطره اشک از چشمتان بریزد چون ممکن است روحم را عذاب دهید.
مادرم، پدر، برادرانم، خواهرم، پسر عمویم و تمام اقوام کسی در تشییع جنازه من لباس سیاه نمیپوشد همه با هر لباسی که میخواهند ؟؟؟ لباس قرمز میخواهند حاضر شوند. قبر من در امامزاده جعفر در کنار عباس چهار؟؟؟ بکنید. زیرا این جور روحم آرامتر خواهد بود یک عکس را در چهارمنار بزنید و یک عکسم را بعدازاینکه به چلچراغم زدید به در خانه خودمان بزنید لباسهای من و همچنین کفشم را و همچنین هرچه دارم به فقرا بدهید هر روز مادرم به پیشم آید تا تنها نباشم و با من درد دل کند یک عکس را در بالای قبر من بگذارید برای همیشه مادرم، پدرم، برادرانم، خواهرم یک هفته تمام همه تان باید در خانه خودمان روضه بر پا کنید و آن هم نه باری من بلکه برای اباعبدالله الحسین شبها هم دعای کمیل و دعای توسل بخوانید که عجیب در انسان نفوذ میکند و انسان را به خدا نزدیک میکند. خوب پدرم و مادرم وصیت خود را در اینجا به پایان میبرم به امید پیروزی رزمندگان اسلام در جبهههای حق علیه باطل و با معذرت از ؟؟؟ خداحافظ.
راستی زندگی ناگوار است مرگ در راه حق افتخار است .
دوستدار همه شما محمدرضا فاضلی - 61/2/4
ثبت دیدگاه