شناسه: 364918

وصیت نامه شهید محمدعلی عفت فخرآبادی

بسم الله الرحمن الرحیم ولنبلونکم بشی من الخوف والجوع و نقص من الاموال والانفس والثمرات وبشر الصابرین الذین اذا اصابتهم مصیبه قالوا انالله وانا الیه راجعون (بقره آیه 156) وهرآینه شما را به چیزی از ترس و گرسنگی و کاهش از اموال و جانها و ثمرات مورد آزمایش قرارمی‌دهیم و بشارت و مژده آسایش از آن سختیها صابران را است . آنانکه هرگاه مصیبتی به آنها برسد گویند ما از آن خداییم و بازگشتمان بسوی اوست . آری انسان در طول زندگی خود دائم درحال آزمایش است و ارزش او بستگی به عکس‌العمل او در برابر آن آزمایش است برای ماندن و همیشه زندگی‌کردن بوجود نیامده و آمدن او براساس (الدنیا مزرعه الاخره) بوده است و باید از فراز و نشیبها عبورکند تا خدا را ملاقات کند و باید خدا را بشناسد تا خود را بشناسد و چون خدا را شناخت عاشقش می‌شود و در راه او جان را فدا می‌کند . (من طلبنی وجدنی و من وجدنی عرفنی و من عرفنی احبنی و من احبنی عشقنی و من عشقنی عشقته و من عشقته قتلته و من قتلته فعلی دیته و من علی دیته فانا دیته ) آری ای برادر و ای خواهر انسان باید در راه ا... رنج ببرد تا او را ملاقات کند این سرنوشت انسان است بزرگی هر روح به اندازه رنجی است که در راه ا... میبرد روحهای بزرگ همواره به رنجهای بزرگ مبتلایند . مگر اینکه حسین این روح بزرگ آفرینش باید بزرگترین رنجها را می‌برد و در بزرگترین امتحانات شرکت‌کند ما که شیعه هستیم باید از او پیروی کنیم باید همچون او توشه‌ای ساخت و از اینجا کوچید زیرا که دنیا نه جای ماندن است و نه ارزش ماندن را دارد آن هم زمانی که اسلام عزیز مورد هجوم جهانخواران و ایادی آنها قرار گرفته است شما بگوئید چگونه می‌توان به دور از صحنه درگیری حق و باطل به زندگی روزمره تن درداد باید شهادت و مرگ سرخ را برگزید تا برای همیشه از مرگ سیاه رهایی یافت تازه ما که با ریختن خون خود کاری نکرده‌ایم شاید خواست خدا بود که خون ما در راه او بریزد و ما تنها امانت را به صاحبش برگردانیده‌ایم من که در طول زندگی خودکاری برای اسلام نکرده‌ام شاید با خواست خدا با ریخته‌شدن خونم گناهانم پاک شود واسلام عزیز پایدار بماند و بگوئید اگر در دنیای شما بودم چه می کردم . آیا زندگی در جوار رحمت خداوندی که مژده‌اش را داده است با مرگ تدریجی که نام نهاده‌اند مساوی است. پدر و مادر مهربانم شما مرا از دست نداده‌اید بلکه مرا به خدا هدیه کرده‌اید و قرض خود را پرداخته‌اید (ومن یقرض‌ا... قرضا حسنا فیضاعفه له ) . مادر مهربانم مرا خدا به تو داده بود و تو نیز به او برگرداندی پس خدا برایت پاداشی زیاد قرار داده است و تو باید با متانت بسیار بر این مصیبت صبر کنی، صبری نیکو ، صبری که در آن شکایتی نباشد تا خدا پاداشت را بدهد و وقتی که این شهادت را برای خدا و بخواست خدا داشتی این مصیبت بر تو آسان میشود. از پدر و مادر و برادران و خواهرانم میخواهم که بعد از شهادت من صبر و تقوا را پیشه خودکنند و محورتمام کارهایشان را خدا قرار دهند و برادران تنها قرآن و خط امام خمینی است که میتواند ما را از انحرافات فکری رهایی داده‌و به سوی کمال انسانیت پیش ببرد و باید با تمام‌قوا برای خدا و انقلاب اسلامی کارکرد و در این راه هیچ سستی بخود راه نداد و نباید نقص‌های خود و احیانا دیگران را نقص انقلاب دانست . نقصهای افرادو جهت‌گیریهای غلطی که منشا آنها هوای نفسانی است همچون کفی بر روی رود خروشان هستند کفها از بین رفتنی هستند و رود براه خود ادامه‌میدهد. ومطرح کردن کفها نباید وجود جریان این رود خروشان را مورد تردید قراردهد. تازه اگر هم احیانا بعضی افراد برای غیر خدا کار میکنند نباید روی ما تأثیر منفی بگذارد . ای برادرها و ای هم سنگرهای من درمدرسه بیایید برای خدا کار کنیم و درضمن کار بجای مشغولیت با دیگران با خدا مشغول شویم آیا هنوز به این نتیجه نرسیده‌ایم که کار برای غیر خدا موجب تفرقه و بیهوده است پس باید برای خدا زندگی کرد و برای او مرد و کشتن و کشته‌شدن‌در راه خدا مرگ سرخی است که نصیب همه‌کس نمیشود. خدایا اینک بسوی تو آمده‌ام و ا زهمه سوی تو گریخته‌ام ، با تمام گناهانم دعایم را بپذیر ومرا به آرزویم برسان. خدایا غمها هجوم آوردند تو خود توشه من باش خدایا دیگر من طاقت زندگی دراین دنیارا نداشتم و بسوی تو پرکشیدم به توکل تو و تو دستم را بگیر که اگر دستم را نگیری به جائی سقوط میکنم که تو آنرا جایگاه بدکاران قراردادی خدای من فردای قیامت مرا به دیدار خودشادگردان . خداوندا مرا به قسمت خود راضی و قانع گردان و از سر تقصیراتم بگذر. (اللهم انت عدتی ان حزنت و انت منتجی ان حرمت و بک استغاثتی ان کرثت و عندک مصافات خلف) آری خدای من تو آخرین و تنها گریز گاهی هستی که یافته‌ام . خدایا مرا از زمین‌گیری و لجام وابستگیها نجات ده و بسوی خودت بخوان. ((اللهم هب لی کمال الانقطاع الیک)) و خدایا قلبم را از عشق خودت لبریز کن تا چشم من توانایی تحمل آن‌نباشد و خونم درراه‌تو ریخته شود و روحم بسوی تو به پرواز درآید. آمین رب العالمین . محمدعلی عفت 61/4/15.

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه