وصیت نامه شهید سعید عطابخش
بسمالله الرحمن الرحیم
اگر در پایان این تشکیلات شهادت نباشد ما ضرر کردهایم (شهید مظلوم بهشتی) بار الها معبودا ترا شکر میکنم که مرا در این برهه حساس از زمان قرار دادی تا بتوانم در صف لشکریان تو قرار گیرم خدایا نمیدانم کدام یک از نعمتهای تو را که برای من فرستادی شکر کنم. خدایا شکر میکنم تو را برای اینکه مرا در صف منافقین قرار ندادی. خدایا بار الها معبودا تو را شکر میکنم که مرا توفیق شرکت در جهاد دادی و مرا در حالی که خود را گناه کارترین بنده روی زمین میدانم در میان رزمندگان و بسیجیان مخلص خود قرار دادی خدایا تاکنون نعمتهای بیشماری به من دادی که من اصلا لایق به شکراین نعمتها نمیباشم خدایا من الان نعمت اصلی را که مخصوص بندگان خالص تو میباشد میخواهم میدانم که این نعمت را به همه نمیدهی ولی خود فرمودهای کسانی که از گناهان توبه کنند میپذیری خدایا توبه من روسیاه من گنهکار را بپذیر و نعمت شهادت در راه خودت را به من بده. خدایا نکند باز در بین برادرهای مخلص بسیج من روسیاه را زنده بگذاری و باز من شاهد شهادت مخلصترین بندگان تو باشم خدایا من خجالت میکشم از این که برگردم و تعدادی خانواده داغدار باشند خدایا من از خانوادههای شهدا خجالت میکشم خدایا توفیق این نعمت عظیم را به من بده و اگر گناهی از من سر زده است ببخش و بیامرز.
خدمت پدر و مادر و برادران و خواهران عزیزتر از جانم سلام عرض میکنم امیدوارم از این که من در بین شما نیستم ناراحت نباشید چون شما میدانید که من امانتی بودم که خدا یک روزی داده است و حالا خودش میخواسته که در این موقع امانتش را باز پس بگیرد پدرجان از اینکه زحمتهای زیادی برای من کشیدهاید و من نمیتوانم و نتوانستم یکی از این زحمتها را جبران کنم بسیار معذرت میخواهم انشاءالله خدا توفیقی بدهد و بتوانم در روز جزا جبران کنم.
و اما تو ای مادر گرامی تو که شب و روز زحمت کشیدی و خود را به پای من پیر کردی و من حتی نتوانستم باری را از شانه شما بردارم بسیار شرمندهام امیدوارم شما و پدر مرا حلال کنید و دعا کنید خدای متعال مرا بیامرزد و از شما استدعا دارم در شهادت من بیصبری نکنید. نمیگویم گریه نکنید گریه کنید برای آن عزیز زهرا(س) که در صحرای گرم کربلا به روی خاک در خون غلطید و کسی نبود که جوابگوی فریاد هل من ناصر ینصرنی او باشد و افتخار کنید که در این برهه من یکی از جوابگوهای امام حسین(ع) هستم و شما فردای قیامت پیش درگاه خداوند روسفید میباشید و زهرای اطهر به روی شما تبسم میکند.
اما شما برادران مخصوصا علی محمد، من برادر خوبی برای شما نبودهام و نتوانستم کاری برای شما انجام دهم انشاءالله که مرا میبخشید و امیدوارم که مرا حلال کنید و دعا کنید خدا مرا بیامرزد و انشاءالله که اسلحه من تا نابودی دشمنان اسلام بر زمین نگذارید.
اما شما خواهرانم سیاهی چادر شما کوبندهتر از سرخی خون من است از شما استدعا دارم که حجاب خود را حفظ کنید من راه حسین(ع) را رفتم و شما هم باید ادامه دهنده راه زینب(س) باشید من برادر خوبی برای شما نبودهام امیدوارم که من را از دعای خیر خود فراموش نکنید و دعا کنید خدا مرا بیامرزد و توفیق شهادت به من بدهد.
اما پیامی برای مسئولین کشور و روحانیت متعهد دارم که مبادا بگذارید خون پاکترین فرزندان این آب و خاک پایمال شود والله شما مسئولید و به خدا قسم اگر کم کاری شود فردای قیامت همین عزیزان شما را بازخواست میکنند مبادا حتی در کوچکترین موارد پای شما بلغزد که فردای قیامت جوابی برای این عزیزان ندارید که بدهید از شما استدعا دارم بیشتر در جبهه حضور پیدا کنید مخصوصا روحانیت مسئول که منافق نتواند حیله بدست آورد و امت شهیدپرور را فریب دهد.
پیامی برای امت شهیدپرور خدا نکند که روزی شما دست از امام عزیز و روحانیت متعهد بردارید که اگر بردارید آن روز، روز عزای شماست تا میتوانید در جبههها شرکت کنید و این فضای ملکوتی را دریابید که روزی بیاید که به فرموده مولا علی(ع) که میفرمایند اضاعه الفرصه الفصه یعنی بعضی از مواقع انسان به خاطر فرصتهای از دست رفته غصه میخورد دیگر آن روز دیر است تا دیر نشده از این فرصتها استفاده کنید مبادا فکر کنید که اگر شما نیایید دیگر کسی نیست که با دشمنان بعثی بجنگد که اگر چنین فکر کنید سخت در اشتباه هستید زیرا اولا دلاورمردانی هستند که میآیند و در مقابل دشمن متجاوز به جنگ برمیخیزند ثانیا خدا فرموده است و ما رمیت اذ رمیت ولکنالله رمی، یعنی شما نیستید که تیر میزنید بلکه من خودم هستم و من و کسانی که در جبهه هستند وسیله هستیم و خود خداست که با دشمنان بعثی و دشمنان اسلام و مسلمین میجنگد اجر جهاد هم شهادت است و خداوند هم به وعده خود وفا میکند و جهادگران را به بهشتی که وعده داده است میبرد.
و اما دشمنان اسلام و منافقین تا دیر نشده است به آغوش گرم اسلام برگردید و بترسید از عذاب الهی که در قرآن به منافقین و دشمنان اسلام وعده داده است و بترسید که آتش این رزمندگان عزیز شما را فراگیرد و شما را نابود کند.
پدر عزیزم من در این لحظه حساس که تا 2 الی 3 روز دیگر وارد عملیات میشوم میگویم که من با پای خود به گردان آمدهام و در راه اسلام و مسلمین جنگیدهام و خواهش میکنم کسانی که طلبی از من دارند و یا ناراحتی از من دیدهاند شما از قول من حلال بودی بطلبید. در آخر از تمام فامیل، دوستان، آشنایان و همسایهها حلال بودی میطلبم و امیدوارم اگر خطایی از بنده حقیر سر زده است به خوبی ببخشید من را از دعای خیر خود فراموش نفرمایید. راضی نیستم کسی به جز برادرم علی محمد و خانوادهام دست در وصیتنامهام ببرد و از برادرم علی محمد عذر میخواهم و خواهش میکنم اگر در وصیتنامه من اشکالی است برطرف نماید.
به امید پیروزی رزمندگان اسلام ... و منالله التوفیق - سعید عطابخش 67/16.
ثبت دیدگاه