شناسه: 365763

وصیت نامه شهید احمد طاقه باف

بسم الله الرحمن الرحیم ای ملت مسلمان به داد مردم کردستان برسید خیلی مردم آن مستضعف هستند. درود بر خاتم الانبیاء محمد (ص) که مردم را به وادی ایمان دعوت کرده اند و درود بر جانشینان او از حضرت علی (ع) تا منجی بشریت امام زمان (عج) و سلام بر نائب بر حقش قلب تپیده ی امت اسلامی امام خمینی (ره) و درود بر شما ملت همیشه در صحنه ایران و رحمت خدا نثار روح پر فتوح شهدای حق و فضیلت که با دادن خون خود ریشه ی اسلام را آبیاری نمودند بالاخص شهید مظلوم دکتر بهشتی و سومین شهید محراب صدوقی عزیز. وصیت نامه کوچک شما احمد طاقه باف و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون گمان نکنید آنها که در راه خدا کشته می شوند مرده اند آنها زنده اند و نزد پروردگارشان روزی می خورند. می بینیم که آیه ی شریفه ی قرآن چگونه ما را راهنمایی می کند و بالاترین مرحله ای که انسانی می تواند به آن برسد مرحله ای است که انسان به هوای نفس خود پاسخ نمی دهد و غالب بر آن است و دنیا برای او ناچیز است و همانند زندانی است که او را در آن به زور گذاشته باشد و او در این حال به یکی از نفسهایی که بالاترین نفس مطمئنه است رسیده و خداوند تبارک و تعالی برای دنیا او را نمی تواند بپذیرد و او را به سوی خود می طلبد. مسئولیت ما این است که جمهوری اسلامی ایران این نهال نوشکفته اگر با خون خود این نهال را به ثمر برسانیم و تکلیف بر امت اسلامی است و خداوند به توفیق انجام این کار عطا فرماید و من پیامی برای شما که باید این نهال را تا آخر به ثمر برسانید دارم و آن پیام این است از ملت مسلمان و انقلابی عاجزانه می خواهم که این امام پیامبر گونه حامی مستضعفان را یاری نمایند و هیچ موقع از کنار روحانیت دور نشوید و اینان را تنها نگذارید همانطور که امام عزیز گفته اند : «دشمنان دنبال این هستند که روحانیون را از بین ببرند» پدر عزیز و بزرگوارم ای که تو سلیان در مجالس امام حسین برایش گریه می کردی و آرزوی دیدن قبرش را داشتی و آرزویت بود که فقط یک دفعه به زیارتش بروی من برای اینکه خدمت کوچکی کرده باشم تا راه کربلا باز شود و ندای امام عزیز را لبیک بگویم به سوی جبهه آمدم و خدا می خواست که من از دنیا بروم و عاقبت کربلا را نبینم اما از شما می خواهم وقتی به زیارت حسین (ع) و ائمه اطهار انشاء اله مشرف شدید من هم را یاد کنید و از اینکه نتوانستم زحماتی را که برای من متحمل شدید جبران کنم مرا ببخشید و انشاء اله خداوند به شما صبر عظیم عطا فرماید. مادر مهربانم این که تو شبها را احیاء می داشتی و یک لحظه نمی گذاشتی که گهواره ی من از حرکت بایستد به خدا قسم زبان اینکه از شما تشکر کنم را ندارم و هر چه در وصف تو بگویم کم گفته ام مرا ببخش چرا که برایت فرزند خوبی نبودم و الان که وصیت می نویسم چشمهاریم را اشک فرا گرفته و افسوس می خورم که نمی توانم عصای پیروی تو بشوم و این تو بودی که مرا به جبهه فرستادی تا به لشکر اسلام عزیز بپیوندم امیدوارم جزء شهدای کربلا قرار بگیرم و از تو می خواهم که همچو کوه استوار باشی و چون زینب (س) اسطوره مقاومت باشی خدا یار و نگهدارت. خواهران و برادران عزیزم امیدوارم جزء لشکر خدا قرار بگیرید و حزب الله به تمام معنی باشید و از اینکه نتوانستم حق برادری را ادا کنم مرا به بزرگواریتان ببخشید و اما خواهرم از تو می خواهم که فرزندت روح اله را خوب تربیت کنی و سعی کن با اجازه پدرش او را به مدرسه علمیه بفرستید چون آنجا دانشگاه انسان ساز اسلامی است و امیدوارم همیشه پشتیبان روحانیت و گوش به فرمان رهبرتان ولایت فقیه باشید مرا حلال کنید. ورزشکاران عزیز سعی شما بر این باشد که دوستی همدیگر بیشتر کنید و ورزشتان را تقوی انجام دهید ورزش تنها معنا ندارد ورزش باید توأم با معنویت و عشق به خدا و رسول خدا (ص) و حضرت علی (ع) و اولادش همراه باشد و کسی که عشق به علی نداشته باشد ایمانش کامل نیست. دیگر عرضی ندارم . التماس دعای فراوان. والسلام.

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه