وصیت نامه شهید سیدناصر سیدالموسوی اشکذری
بسمالله الرحمن الرحیم بنام خداوند بخشنده مهربان... قال رسولالله (ص) : ما من قطرة احب الی الله من قطرة الدم فی سبیل الله . هیچ قطرهای در مقیاس حقیقت در نزد خداوند از قطره خونی که در راه خدا ریخته شود بهتر نیست . این وصیتنامه سید ناصر سیدالموسوی درتاریخ61/1/7 از بلندیهای سومار برای شما مینویسم. مادرم و برادرم و ای خویشاوندان سلام ممکن است وقتی که شما این نوشته را میخوانید من دیگر نباشم و از حالت مادی خارج شده باشم چون برای یک مسلمان مرگی وجود ندارد . اگر روزی سعادت یاری داده و به شرف شهادت و افتخار این وقت از تکامل رسیدم جسدم را به مادرم تحویل دهید و به او بگوئید که نکند یک دفعه شهادت من در دلت نا امیدی و تاثری بوجود آورد و یا خدایی نکرده برادرم به هرکس میرسد بگوید که کمرم شکست بلکه شما و تمام کسانیکه با من خویشاوندی دارند سرشان را بالا نگهدارند و از مرگ فرزندانشان سرافراز باشند و با گریه نکردن و شیون و زاری ننمودن و سرقبر فرزندانشان به دشمنان اسلام بفهمانند به روحیه شما هیچ خللی وارد نیامده و اگر فرزندها داشته باشند در این راه دریغ ننموده و باعث افتخار اقوام شوند . مادرم میدانید که حال که این وصیتنامه را میخوانید چشمهایتان گریان شدهاست چون قلبا در نهاد هرخانوادهای موجود است که وقتی کسی از میانشان شهید یا به مرگ طبیعی دعوت حق را لبیک میگوید در لحظه اول غمگین میشود و در آخر با صبر خداوند استقامت میکند همچنین از مادر گرامیم میخواهم که مرا حلال کند و با صبر خداوندی در مرگ من هیچ تأثرو تأسفی نخورد و با صدای بلند گریه و زاری نکند و شما و تمام خویشاوندان باید شاد باشید چون امروز عزای کفار است و جشن مسلمین و مادرجان میدانی که پسرت را داماد کردهای و به جای سیاه پوشیدن باید لباسهای زیبا بپوشی و عزا نگیری و چون شب دامادی من است و به همین طریق در مراسم تشییع جنازه من شرکت کنید و شیرینی و نقل و میوه به مردم بدهید و من میخواهم با این قطره خون خود به معبودم برسم که راه خداست خدا می داند که شهادت هزارمرتبه بهتر از داماد شدن است و شهادت تولدی است دو باره برای زندگی جاودانه و ای کاش جانها داشتم و بارها در راه اسلام میدادم راه سعادت خیر و برکت شهادت است و ای برادرم ،تمام دوستان و آشنایان من میخواهم که شما راه مرا ادامه داده نگذارید که خون من پایمال شود و ای برادرم هرچه توکردی به مادر میدانی که مادر داغدار شده و دگر قلب و حواسی ندارد. و ای برادرم مقدار پولی که دارم قیم باش و تا آخر عمر خوب از مادرم مواظبت کن و ای مادر و برادرم اگر یک وقت چیزی به شما گفتم مرا ببخشید و در آخر هر شب جمعه سر قبر من بیائید و مرا خوشحال کنید از جانب من هزار بوسه بر روی حسن آقا بزنید و وقتی بزرگ شد بگوئید که عموی او چگونه بود و او را هم یک مرد دلیر و بی باک بسازید . والسلام - خدا حافظ . سیدناصر سیدالموسوی . 61/7/1 درجبهه سومار
ثبت دیدگاه