وصیت نامه شهید علی شعرباف خیابانی
بسم الله الرحمن الرحیم حضور محترم پدر بزرگوارم سلام . بعد از عرض سلام سلامتی شما را از درگاه ایزد متعال خواهان و خواستارم و امیدوارم حال شما خوب باشد . باری اگر از لطف و مرحمت خود جویای حال پسر ناقابل خود را خواسته باشید ملالی در بین نیست جز دوری شماها که آن هم امیدوارم با نابودی صدام دیدارها تازه گردد. پدرعزیزم خود من میدانم که کار اشتباهی کردم که صبر نکردم که با شماها خداحافظی کنم و معذرت میخواهم . پدر عزیزم شما میدانید که من چقدر علاقه به زندگی خودم داشتم ولی از جایی که حکم اسلامبود به هیچ چیز دیگر فکر نکردم و خدا میداند که تا همه جان ناقابل خودم پای اسلام ایستادم. و پدر عزیزم هیچ ناراحت نباشی که من آمدم جبهه حتی اگر خدا خواست و شهید شدم. پدر عزیزم نباید من موقعی که از یزد میخواستم بیایم جبهه من از مرگ میترسیدهام ولی حالا افتخارمیکنم که در جبهه شهید شوم . پدر بیشتر برایت نمینویسم شاید که ناراحت شوی . پدر عزیزم اگر پسر آغلام من را به راه مجاهدین من را میکشید که سر من را در راه مخالف از اسلام میکشید آن موقع باید سرزنش او میکردید ولی باید افتخارکنید که من چنین رفیقی داشتم که من را به راه راست کشانده است .والسلام.
ثبت دیدگاه