وصیت نامه شهید محمدعلی زارع حسین آبادی
«احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا امنا و هم لایفتنون»
آیا پنداشنتد مردمان که واگذاشته، میشوند که بگویند ایمان آوردیم و ایشان امتحان نشوند.
آیا موقع آن نرسیده که خفتگان از خدا بیخبر و در ظاهر ایمان آورده از خواب غفلت بیدار شوند و در این امتحان قبول شوند و آیا موقع آن نرسیده که انتقام هزاران شهید را بگیرید.
و ای امت شهیدپرور وصیتی با شما دارم که همیشه پشتیبان روحانیت باشید وگرنه شکست میخورید که دشمن هم همین را میخواهد و وصیتی دیگر دارم که این دعای کمیل و ندبه و توسل را فراموش نکنید و مبادا خدای ناکرده غافل شوید و امامان و معصومین را از یاد ببرید. و وصیتی با شما پدر گرامیم دارم میدانم اگر من شهید شدم شما استقامت و صبر میکنید و از شما میخواهم که با ضد انقلابیون مبارزه نمایید و نگذارید آنها رشد کنند.
و وصیتی به تو ای مادرم دارم که تو مرا بزرگ کردی و حتی من نتوانستم یکمرتبه در حق تو خوبی کنم امیدوارم که مرا ببخشی و از خدا برای من طلب عفو کنی و اما از تو میخواهم که برای من گریه نکنی و هروقت خواستی گریه کنی به یاد علی اکبر امام حسین گریه کنی چرا که راه من و او یکی بود و دیگر آنکه صبرکنی که ان الله مع الصابرین خدا با صابران است. و وصیتی با تو ای خواهرم دارم که زینب زمانه خود باشی و هماند زینب با ظلم مبارزه کن. و وصیتی به تو ای برادرم دارم باید مرا ببخشی که در زندگی آنقدر تو را اذیت کردم و امیدوارم سنگر مرا خالی نگذاری.
و وصیتی با همکاران خود دارم که چه در پشت جبهه و چه در جبهه به وظیفه خود عمل کنند. در پایان از مردم میخواهم که مرا ببخشند و از من راضی باشند و از پدرم میخواهم که هرکس چیزی طلب من دارد قرضم را بدهد باشد که همه از یاران امام زمان باشیم.
آنکس که تو را شناخت جان را چه کند فرزند و عیال و خانمان را چه کند دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی دیوانه تو هر دوجهان را چه کند محمدعلی زارع ـ 64/8/28
ثبت دیدگاه