وصیت نامه شهید علی دهقانی محمودآبادی
بسم الله الرحمن الرحیم
و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون
مپندارید کسانی که در راه خدا کشته شده اند مرده اند خیر بلکه آنان زنده اند و در نزد پروردگارشان روزی می خورند.
با نام و یاد پروردگار متعال که زنده کنندۀ روحها و میراننده جسمها و مالک این جهان و آن جهان می باشد. سلام به پیشگاه مقدس حضرت مهدی (عج) و نائب بر حقش امام خمینی و سلام بر امت حزب الله و سلام به خانواده های شهید پرور ایران بخصوص امت شهید پرور استان یزد و ای خدای بزرگ تو را شکر می گویم که به این بدنهای بی روح ما که هفت سال پیش جز جسمی بیش نبود به وسیله ی روح خودت یعنی امام خمینی به این جسمهای ما روح بخشیدی و ما را از لجنزارهای طاغوتی نجات دادی و ای خدای بزرگ تو را شکر می گویم که وجودم را در این زمان قرار دادی که توانسته باشم برای دینم و مکتبم و آئینم و کشورم با این صدامیان کافر بجنگم و ای خدای مهربان از تو می خواهم که مرا سخت امتحان نگیری و امتحانی سهل و آسان برایم بگیری که بتوانم به راحتی از امتحانات برآیم و از امت شهید پرور می خواهم که در تمام صحنه ها حضور داشته باشید و جبهه ها را محکم نگهدارید و کسانی که توانایی رفتن جبهه را ندارند پشت جبهه را نگهدارید و نگذارید که منافقین و ستون پنجم و ایادیشان شایعه پراکنی کنند و مشتی محکم به دهانشان بکوبید و از امت حزب الله می خواهم که امام این پیر جماران را تنها نگذارید و اگر خدای نکرده امام را تنها بگذارید مانند آن قومی هستید که امام حسین (ع) را تنها گذاشتند و از شما امت می خواهم که این شعار ما اهل کوفه نیستیم حسین تنها بماند تا آخرین قطره خون خودتان اثبات کنید.
و ای پدر و مادر مهربانم شما عزیزان خیلی برایم زحمت کشیدید. شما ای مادر مهربانم شبها بیداری کشیدی و پهلوی رختخواب من و برای راحتیم کوشش کردی و بیخوابی کشیدی و چه زحمتهایی که ابتدای کوچکی بخصوص سال اول و دوم برایم کشیدی و من هنوز حقا نتوانستم زحمتهایی که بسیار برایم کشیدی حتی یک ذره از آن را جبران کنم و از شما می خواهم این زحمتهایی که برایم کشیدی و شیرهای جانت که به من دادی حلالم کنی و شما ای پدر ارجمندم شما هم برایم زحمت کشیدی و خود را به رنج و مشقت انداختی و به کار طاقت فرسای روزانه پرداختی و دشواری ها و سختی ها را تحمل کردی تا لقمه نانی بدست بیاوری تا ما را با آبرو بزرگ کنی و کردی و این لقمه های حلال به من خوراندی و خوب تربیت کردی و من نتوانستم این زحمتهای شما را جبران کنم و از شما هم می خواهم مرا حلال کنی و ای برادرانم از شما می خواهم که اگر از من بدی دیدید و باعث ناراحتی شما شده است از شما حلالیت می طلبم و شما ای برادر می دانم تا حدودی از من ناراحتی به شما رسیده است و من شما را اذیت کردم امیدوارم من را حلال کنید و من را ببخشید و ای خواهرانم همچنین از شما می خواهم که اگر از من بدی دیدید و یا اینکه به شما تندی کردم مرا ببخشید و شما ای همسر خوبم نمی دانم چطور از شما عذرخواهی کنم که برایت همسر خوبی نبودم و آنطوری که باید باشم نبودم و از شما هم حلالیت می طلبم و از شما می خواهم که دخترانم را زینبی تربیت کنی و آنها را با حجاب بزرگ کنی و پسرم را حسینی. و ای فرزندانم اگر می خواهید من از شما راضی باشم باید پیرو ولایت فقیه باشید و تابع امور ولایت فقیه وگرنه از شما راضی نیستم. حسابم سالم را درست کنید و بابا 17000 تومان طلبم دارد و خودت هم که طلب دارد و حساب پیراهنی که برایت دوخته ام و در دکان است و دکان هم که با زحمت خودت سرقفلی کرده ام و سرقفلی هم نرخ روز است و محمدعلی یحیی 1250 تومان طلب دارد و 2 یا 3 پیراهن برایش دوختم همه را هر طور می دانی خودت حساب کن.
در پایان همسر خوبم باز سفارش می کنم شما را هر چه کردی و بچه هایم و شما را به خدا می سپارم و از نظر تربیت و ادب و حجاب دخترانم کوشش کن و آنها را با حجاب بساز و صبر کن که خدا با صابران است. والسلام
علی دهقان 64/11/15
ثبت دیدگاه