شناسه: 367941

وصیت نامه شهید عباس درستکار

بسم الله الرحمن الرحیم
به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان و انتقام‌گیرنده از جباران و ستمگران  «ولا تحسبن‌الذین قتلوا فی‌سبیل‌الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون»  البته نپندارید که شهیدان در راه خدا مرده‌اند بلکه زنده‌اند به جنات ابدی شدند و در نزد خدا متنعم خواهند بود.   «ما من قطرة احب الی‌الله عز و جل من قطرة دم فی سبیل‌الله» قال رسول‌الله(ص)  هیچ قطره‌ای پیش خداوند محبوب‌تر نیست از قطره خونی که در راه خدا ریخته شود.   «و اشهد ان لا اله الاالله وحده لا شریک له و اشهد ان محمدا عبده و رسول»  شهادت می‌دهم به اینکه خدا یکی است و شریک و همتایی  ندارد و شهادت می‌دهم که محمد(ص) بنده و فرستاده اوست برای هدایت بشر و شهادت می‌دهم که ائمه اطهار(ع) همگی جانشینان برحق پیامبر اکرم هستند و شهادت می‌دهم که امام خمینی نایب برحب امام زمان است و هیچ شک و شبهه‌ای در آن وجود ندارد. خدایا اگر گناهی کرده‌ام از روی نادانی و جهل بوده است مرا ببخش و من را یاری ده تا غیر تو الله معبودی دیگر نداشته باشم. 
امت شهیدپرور در زمانی واقع شده‌ایم که همانند زمان اباعبدالله است اسلام خون می‌طلبد و یاور می‌خواهد. در قرآن او - هجرت رهبر آزادگان حسین بن علی(ع) بود ولی در قرن بیستم رهبر آزادگان فرزندی از سلاله رسول اکرم است اباعبدالله با کشته شدن خود و یارانش و اسیر شدن اهل بیت عصمت و طهارت اسلام رایاری کرد ما هم باید از رهبر آزادگان سبط پیامبر اکرم این درس را گرفته و با دشمنان همیشگی اسلام به ستیز بپردازیم و به جهانیان بفهمانیم که اسلام هنوز یاور دارد و بنده عاصی هم به خاطر اینکه در خط اباعبدالله هستم باید در  عمل نشان دهم که یاورش هستم خداوندا خجالت می‌کشم از اینکه خود را در خط اباعبدالله بدانم ولی هدف مقدسش را طی نکنم و این بر هر فرد مسلمان واجب است که در عمل نشان دهد که در خط حسین بن علی است همانطور که حسین فرمود ان کان دین محمد(ص) لم یستقم الا بقتل فیاسیوف خذینی. ما هم باید این جملات گهربار حسین را بر زبان جاری کنیم و به جبهه‌ها  حرکت کنیم زیرا رسول اکرم فرمود ان الحسین مصباح الهدیا و سفینة النجاة. من هم به وسیله این چراغ هدایت می‌خواهم خود را به معبود خویش که همان معشوقی که فرمود هرکس را که عشق بورزم می‌کشم و هرکس را که کشتم خون بهایش با من است. خداوندا تو را شکرگزارم اینکه این لطف را عنایت فرمودی. بارالها عاجزانه و مخلصانه از تو درخواست می‌کنم که مرگم را شهادت در راه خودت قرار بده و ای پدر عزیزم وصیتی که برای شما دارم از اینکه پس از سالها فکر می‌کنم که به بهترین و گهربارترین شماره‌های عمرم رسیده و با گامهای استوار و چابک به طرف معشوق خویش می‌روم و حس می‌کنم آن لحظه‌هایی که به دنبال آن می‌گشتم اینک فرا رسیده و خدایم مرا می‌خواند اینک فرصتی دست داده که درودهای خویش را بر شما پدر عزیزم بفرستم درود بر تو که با دستهای پینه بسته‌ات شب و روز کار کردی و چنین فرزندی تربیت نمودی درود بر تو که مرا تشویق نمودی که به جبهه بیایم و به تجاوزگرانی که به این مرز و بوم حمله آورده‌اند بجنگم و تو ای مادر عزیز تو نزدیکترین و مهربانترین انسان در طول زندگی برای من بودی و مهربانتر از تو کسی را سراغ نداشتم و ندارم تو برای من زیاد زحمت کشیدی درود بر تو مادری که در کوچکی شبها بی‌خوابی کشیدی و مرا شیردادی و تربیتم کردی و پس از اینکه بزرگ شدم کمکم کردی تا به مدرسه بروم و درس بخوانم درود بر تو که زحمات زیادی برایم کشیدی از شما تشکر می‌کنم و اگر حق فرزندی را اداء نکرده‌ام از شما می‌خواهم که با روحو بزرگواری که دارید مرا ببخشید ای مادرجان می‌دانم که مایل بودی مراسم عروسی  برقرار کنی و ناظر جشن عروسی من باشی ولی مادرجان من ترجیح دادم و دوست داشتم که با تمامی شهداء تاریخ باشم با امام حسین(ع) و یارانش باشم با شهداء انقلاب و با بهترین دوستانم که شهید شده‌اند باشم. همراه با آنان عروسی کنم من ترجیح دادم که در حجله خون عروسی کنم و از شما می‌خواهم که جز اشک شوق برایم اشک دیگری نریزید و به جای جشن عروسی جشن شهادت برپا کنید و برای شهادتم خوشحال باشید و تو ای پدر مهربانم به تو افتخار می‌کنم و همیشه مدیونت هستم چون که مرا به پروردگارم نزدیک کردی و دورد بر تو که چون ابراهیم(ع) فرزند خویش را به فرمان خدای بزرگ به قربانگاه فرستادی بدان و آگاه باش که اسماعیلت هرگز از فرمان خدا سرباز نمی‌زند و مرگ در راه خدا را جز سعادت چیز دیگری نمی‌داند و ای پدر و مادرم از شما امیدوارم که وقتی به بالای جنازه من آمدید دستها را به آسمان بلند کرده و بگویید «الهی رضا برضائک» خدایا ما راضی هستیم به رضای تو و خدایا این قربانی را از ما بپذیر زیرا امانتی بود که تو برای چند روزی به دست ما سپرده بودی و هم اکنون ما خوشحال هستیم که امانت تو را در راه خودت به تو بازگرداندیم. و ای برادرام تو در سنگر مدرسه با بزرگترین دشمن انسان یعنی جهل و نادانی مبارزه کن که در آینده فرد مفیدی برای جامعه باشی. و اما تو ای خواهرم ای نور چشمهایم وظیفه تو سنگین است. زیرا باید مانند شیرزن کربلا کسی که پیام خون حسین(ع) و دیگر شهیدان کربلا را به گوش مردم رساند یعنی زینب کبری(س) پیام خون مرا به گوش مردم برسانی تا خون من بی‌پیام نماند. و ار آخر از تمام دوستان طلب عفو و بخشش می‌کنم و امیدوارم که ادامه دهندگان راه شهیدان باشند و شما ای مسئولین مملکتی شمایی که این پست و مقام را شهدا به شما داده‌اند و پشت میزی نشسته‌اید که با خون شهدا و از جان گذشتگی آنها به شما رسیده است بدانید و آگاه باشید و از این خونها خوب پاسداری کنید و خدای ناکرده این پست و مقام شما را فریب ندهد. 
اگر قرار باشد که من آخر بمیرم  نمی‌خواهم که در بستر بمیرم  همی خواهم که در فصل جوانی  میان جبهه و سنگر بمیرم  شیری که دادی از جفا  مادر حلالم کن.
زحمتی که در دوران کودکی پدر از برایم کشیدی پدر حلالم کن تا اینکه خودم از دست خود برای خود چیدم حجله شادی  پدر اگر پول و یا چیز دیگر دارم در اختیار خودت باشد و در هر راهی که می‌دانی خرج بکن.  
پدر و مادرم، اگر جنازه‌ام به دستتان نرسید صابر و استوار باشید که خدا صبرکنندگان را دوست می‌دارد. 
پدر و مادرم، در آخرین کلام خود امیدوارم که زندگیتان ؟؟؟ و در کمال اخلاق اسلامی باشد. 
به امید طول عمر برای امام امت خمینی کبیر و پیروزی رزمندگان اسلام .    
انشاءالله - عباس درستکار- 63/5/6

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه