شناسه: 368595

وصیت نامه شهید حسین حسنی خورسندی 2

بسم الله الرحمن الرحیم

متن کامل وصیت نامه ی شهید حسین حسنی خورسندی
پس از احمد و سپاس خدای مهربان که انسان را بیافرید و در معرض امتحان قرار داده و چگونه بودن و چگونه زیستن را به وی آموخت و با سلام و درود خدمت امام زمان مهدی قائم آل محمد (ص) محبوب دل عاشقان منجی عالم بشریت و مستضعفان امام وارثان و با سلام و درود بر حکومت امام امت نمونۀ عینی انسان کامل اسطورۀ مقاومت و اسوۀ فضلیت و تقوا و با سلام و آرزوی صبر بر تمام خانواده های معظم شهدا، اسرا و مفقودین.
امت شهید پرور و قهرمان شما را به خون 72 شهید و به قافله سالاری اباعبدالله و به خون 72 شهید حزب مظلوم اسلامی به قافلۀ شهید مظلوم دکتر بهشتی قسم می دهم نگذارید که این حزب خدایی بار دیگر آماج مزدوران و ایادی استکبار جهانی قرار بگیرد و من به سهم خودم از آنهایی که مغرضانه با این حزب مظلوم مخالفت می کنند نخواهم گذشت و نزد فرزند فاطمه (س) از آنها شکایت خواهم نمود. 
ای کسانی که به زبان لا اله الاالله را گفته اید این را در قلب خود بگذارید و در وجودتان حفظش کنید یاد خداوند باید چنان لرزه بیندازند که انسان را مانع از آن گرداند که به کسی یا چیز دیگری روی آورد و آنچنان قلب را تسکین دهد که با وارد آوردن مشکلات جز رضای خدا چیز دیگری برایش نباشد شماها که هنوز خون شهید را درک نکرده اید به خدا خون شهید بر زمین نمی ریزد مگر اینکه هر قطره اش تبدیل به دریایی از خون می گردد و بصورت عامل حرکت به جان و روح مسلمانان وارد می شود و شهید می سوزد و به جامعه نورانیت می بخشد.
و اما برای خانواده ام، پدر و مادرم ، برادر و خواهرانم چه بنویسم و چه بگویم و خودشان همۀ گفتنی ها را می دانند. مادر جان به درستی که بهشت زیر پای مادران است و تو نیز از آن جمله مادرانی که زمانی خبر مرگم را برایت آوردند مبادا گریه کنید که راحتی به رخیتن یک قطره اشکت نمی باشم و تنها خواسته ام از تو این است که برایم دعا کنی که شاید با دعاهای تو خدا از گناهانم بگذرد و مرا در صف شهدا قرار دهد و موجب کم شدن عذاب گناهانم شود و بخصوص در این مدت بسیار رنج و آزارت دادم و می دانم که تو آنقدر بزرگی که از همۀ اینها خواهی گذشت. و اما پدرم شما هم همچنان که دوست مهربان خودم بودی و من برایت دوست خوبی نبودم و من امید آن دارم که شما از گناهانم بگذرید و مرا حلال کنید و از آشنایان و دوستان برایم حلالیت بطلبید و من امید به بخشش و حلالیت و گذشت خدا دارم.
و چند کلمه با شما عزیزان محصل دارم، خدا نکند که از کسب علم غافل شوید که (مداد العلما افضل من الدماء الشهدا) بدان که این نکته مانند پل صراط باریک است و تیزتر از شمشیر.
هدف از کسب علم رسیدن به معرفت بیشتر و یا خدمت کردن به مسلمین و اینکار برای رضای خداست. اگر دانشمند شدن و عالم و متخصص شدن نتواند انسان را به خدا نزدیکتر کند و به هر طریق عمل برای خدا نباشد خیلی بیچارگی دارد مواظب باشید خسر الدنیا و الاخره نشوید.
خدایا تو می دانی من در جبهه مردانه جنگیده ام نه برای آب نه برای خاک و نه برای خشنود کردن انسانی مانند خودم هدف بالاتر از اینهاست هر چند این ها هم هست و اگر هدفی غیر از رضای خدا در کار باشد ارزشی ندارد. و خدایا خودت می دانی من برای رفتن به بهشت به اینجا نیامده ام بلکه عشق پر سوز و به نیت بندگی توست که من را به این وادی کشانده دیگر این چه التهابی است که در وجودم احساس می کنم دیگر روحم در این بدن خاکی نمی گنجد و از همه چیز حاضرم به خاطر تو محروم شوم و باز جهاد کنم تا اینکه به وصال تو بپیوندم. و آن هنگام که عالم مرا در خواب نشانم دادی با آن همه نویدهای دیگر نمی توانم شاهد شهادت دوستانم باشم.
و اما چند سخن کوتاه با والدین
مقداری پول در بانک تجارت استان و بانک ملت و بانک ملی دوازده هزار و پانصد تومان می باشد مقداری هم از برادر غلامرضا خانی که در شرکت پارس کار می کند حدود دوازده هزارتومان می باشد (البته اگر وسایل را بفروشد ) و مقداری هم پول از شرکت طلب دارم و خودم داست دارم با این پول یک کتابخانه به نام خودم در شهر یا در روستا افتتاح شود. دیگر چیزی ندارم که بگویم یک چرخ خیاطی دارم آن هم برای خواهرم زهرا باشد جهت یادگاری.
الهی رضاً برضائک و تسلیما لامرک یا غیاث المستغیثین. 
به امید پیروزی اسلام و مسلمین ، سلامتی و سربلندی همگی شما را از خدای بزرگ خواهانم.
حسین حسنی خورسندی – 30/10/1365 ساعت 8 صبح

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه