شناسه: 368709

وصیت نامه شهید حمید جعفری ندوشن

بسم الله الرحمن الرحیم به نام خداوند بخشنده مهربان حضور محترم برادر گرامیم سلام عرض میکنم پس از تقدیم عرض سلام سلامتی شما را از درگاه خداوند متعال خواستارم وامیدوارم که حالتان خوب باشد و کسالتی نداشته باشید برادر عزیزم در موقیتی قرار گرفته ایم که فکر کنم میبایست وسایل سفر خود را بربندم و از این دنیای که با کوله باری از گناه به عالم آخرت میروم خیلی دلم میخواست یک بار دیگر شما را ببینم دیگر دیر شده است ای وای که نفهمیدم که چگونه این عمر کوتاه را به ذلت و خواری ؟خار چشم دیگران بودم ای کاش خداوند مرا نیافریده بد ومن در این دنیا نبودم ؟هم گناه فراهم آوردند ناراحتی برای خانواده بدنبال باعث ناراحتی شما ؟چقدر من بد بودم که خداوند لیاقت آنکه فرزند شما را در بغل بگیرم به من ؟فرزند تو زهرا را بیاد می آورم و برای او گریه میکنم که چه عموی بی لیاقتی داشته اید وقت آنکه تو را خوب ببیند به او نداد این عموی که آرزو های زیادی برای تو ؟چه کنم -چه کنم چاره ای ندارم که فلک کرد جدا زکجا غنچه بچینم که دهد بوی ترا ؟آنچه را که عمویت میخواست نسبت به تو و تو نسبت به والدین و نسبت به پدرومادر من انجام دهد ای وای مادرم عزیزم چقدر ؟شما کوشا بودید چه زحمتها که کشیدید از برای مدرسه ام از هرکجا از برای هر چیز ؟مادرم مرا ببخش این خاک پای تو این فردی که برادرش از او ناراضی بود ؟گناهکار مادر مرا ببخش که اگر نبخشی خدا مرا نمی بخشد برادر من پایم ؟از تو میخواهم به خدا ب آنکه را که دوست می داری هر چه کردی ؟مادر و پدرکمک کن من بیاد آورم آن زمان که مادر برای شما ؟دل زمزمه ؟چشم اشکبار بود ؟که پیش آمده بود وی گفت هر چه باشد او پسرمن است آدم فرزند خود را دوست میدارد برادر اگر پدرو مادر بعضی مسائل را درک نمی کنند و تو باید با آنها بسازی و آنها مورد احترام قرار دهی چون آنها برگردن ما حق دارند من خودم از بسکه حرف مادر و پدر گوش ندادم و نافرمانی کرده ام میترسم در قیامت از همه چیز بگذرم ولی مادر مرا در بندگیرد برادرم سعی کن به جای من به آنها محبت کنی وبه عنوان من دست آنها در پیری بگیرید من که نبودم و نیستم که در پیری دست مادر یا پدر را بگیرم ولی هر چه کردی خودت اینکار می کنی و به دیگر برادرهایم سفارش میدهی ما که رفتیم بعد از مدتی از ما یاد میرود ولی تو این را یاد نبر واین کاغذ و این خط حقیر را نگه دار وبه دخترت نشان بده و بگو این عموی بی لیاقت تو بود که موفق به دیدنش نشدی و او هم نتوانست تو را نظاره کند ودر پایان سلامتی همسرت وخودت و فرزندت و پدر و مادر و برادر ها علی اکبر و با خانواده و مجید و خانوداه رضا و فهمیه و منصور و الهه را از خداوند متعال خواهانم وخواهرانم هر چه کردی مادر این چراغ زندگی مادر مبادا لحظه ای او را ناراحت کنی که از هیچ کدام شما و برادران راضی نیستم اگر حفی مادر و یا پدر زد انجام ندادند راضی نیستم از شما هر چه کردی پدرو مادر و تو ای مادر در غم فرزند ناقابل خود ناراحت نباشد که جایش در بهشت است و این دنیا چه سودی برای او دارد جز گناه و بدبختی و ذلت وخواری انشاالله خداوند به شما صبر بدهد و شما ای پدرم دستت را دیده بودم پینه های دست شما آثار زحمت شما بود برای من برای خانواده و چگونه و چه سخت تحمل می کردید رنجها ودر؟ آن مشقتها را گاهی دست پینه زده ات می ترکید واقعا"پدرم شرمنده هستم که نتوانستم ریزه سنگی را از سر راهت بردارم مرا ببخشید که مزاحم بودم وکاری را از پیش نمی برم برادرم مجید اگر چه هم در دنیای امیدیی ندارید ولی پدر ومادر من دلم میسوزد که کسی نباش کمک به پدر و مادر کن هر چه کردی برادرم آنچه که آنها میگویند عمل کنی و باعث آزار آنهانشوی و آنها را درغم من دلداری بدهید که خودم فکر میکنم مادر دق میکند چون فرزند او یکی ؟ را داده و دیگر تحمل دیدن جنازه فرزند خود را ندارد و تو رضا جان برادرم اول که از من راضی باش و دوم مبادا باعث ناراحتی بچه هاو پدر ومادر بشوی برادرم هر چه کردی تو خانواده را به دست شما میسپارم سعی کن تا آن حد که میشود آنها را راضی سازی مخصوصا"بچه های کوچکتر این ؟خواهر امیدوارم نکته به نکته حرف آنها را گوش دهید و آنها را نصیحت کنی مبادا باعث ناراحتی آنها بشوی و دل آنها را بشکنی که اگر این کار را بکنی تو دیگر بنده خدا نیستی سعی کن با صبر وحوصله باشی منصور هم سلام میرسانم به جای من او را ببوسید انشاالله آنچه از این حقیر و خاک پای شماخانواده بر روی این کاغذ نوشته شده ناراحت نباشید خداوند شما را سلامت وموفق و خشنود سازد 300تومان میدان محله بالا قرض دارد بدهید 50تومان پس حاج رضا بغل کمری علی رضا جعفری رضا 300تومان حاج سیدعلی بپرسید ببینید طلب دارد یا نه خودش گفت نه حال شما بپرسید خداحافظ شما فرزند ناقابل شما حمید

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه