وصیت نامه شهید رضا حاجی زینلی بیوکی
والده و برادرانم خواهشمندم این وصیت نامه را اجرا کنید.
به نام خدا و با درود به رهبر کبیر انقلاب
در این صفحه چیزهایی که بر ضمه من است و باید پرداخت شود:
1ـ پول آجر محمودآقا فخارزاده طلب دارد پنج هزار تومان5000 تومان
2ـ پول آجر محمدحسن نعیمآبادی که یاوری خبر دارد دو تا ماشین بزرگ و یکی کوچک 4000 عددی
3ـ علی خودمان طلب دارد فکر کنم 1000 تومان
4ـ برادر عبدالغنی و کلانتری که همراه خودمان است . 4000 تومان
5ـ مادرم صفاخانم از پول زمین مریمآباد طلب دارد 28000 تومان
6ـ حسین علی شیخ یادم نیست فکر میکنم صد تومان حساب داشتهایم 100 تومان
7ـ اگر آهن برای خانه خریدهاید هرکس پولش داده
8ـ برادر پاسدار امیر تمیزی که همسایه خانهام است تعداد 2000 آجرش برداشتهام
9ـ اجاره خانه با این برج 2 برج طلب دارند که یک برجش گفتهام فاطمه بدهد اگر نداده دو برج و اگر داده یک برج
10ـ فاطمه عیالم یک سرانداز طلب دارد که اگر کربلا باز شد کربلا وگرنه با هواپیما مشهد
11ـ خدیجه زن عباس یک سرانداز مشهد طلب دارد خرج و کرایه یک مسافرت مشهد پرداخت شود.
و اما پولی که دارم
مبغ 43000 تومان نزد آقا محمد برزگر دارم پول ماشین
مبلغی در بانک دارم که یک دفترچه بانک سپه خیابان سلمان ودیگر بانک ملی و یکی تعاونی ولیعصر ارواحنا فدا دارم که مبلغی را نمیدانم دفترچهاش در کیف است مبلغ 9000 تومان نزد صندوق قرض الحسنه مسجد شهرآزاد دارم که دفترچهاش در کیف است و اینها را بدهید کسانی که طلب دارند و اگر کم آمد ارث پدریمان را سهم من بفروشید و بقیه طلبکارم را بدهید چند راس گوسفند هم دارم آنها را هم بفروشید و باغ سیبک هم اگر فرزندم به دنیا آمد برادر عباس با دسترنجی که تا به حال زحمت کشیده بردارد و خودش باشد تا بزرگ شود وقتی که بزرگ شد واگذار کند یا شریکی میخواهد باشد باشد هرجور خودش سلاح دانست. و باز اگر کسی خورده حسابب با من داشت پرداخت نمایند که حقالناس بگردنم نباشد. متشکرم.
توضیح دیگر اینکه اگر اینجانب شهید شدم مرا به یزد ببرید و در خلد برین یزد خاک کنید در قطعه شهدا.
به فرمان حقیقت رفتم اندر قبر با شادی که تا بیرون کشم از قعر ظلمت نقش آزادی
رضا حاجی زینلی .
ثبت دیدگاه